معنی سقلمه
لغت نامه دهخدا
سقلمه. [س ُ ق ُ م َ / م ِ] (ترکی، اِ) ضربه ای که با نوک ابهام زنند آنگاه که انگشتان را فراهم آرند. مشت گره کرده برای زدن کسی. (یادداشت مؤلف).
- سقلمه خوردن.
- سقلمه زدن.
شاف و سقلمه
شاف و سقلمه. [ف ُ س ُ ق ُ م َ / م ِ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) در تداول عامه، داروهای استعمال کردنی. رجوع به شاف و سقلمه کردن شود.
شاف و سقلمه کر...
شاف و سقلمه کردن. [ف ُ س ُ ق ُ م َ / م ِ ک َ دَ] (مص مرکب) در تداول عامه داروهای بسیار حاد برای دفع فضول خوردن یا خورانیدن. (یادداشت بخط مؤلف).
فارسی به انگلیسی
Box, Bust, Dig, Nudge, Poke, Punch
فرهنگ عمید
ضربهای که با مشت بسته به پهلوی کسی بزنند،
حل جدول
فرهنگ معین
(سُ قُ مَ یا مِ) [تر.] (اِ.) = سقرمه: ضربتی که با مشت به پهلوی کسی زنند.
فارسی به عربی
گویش مازندرانی
فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ عوامانه
ضربی است که با مشت بسته زنند درحالتی که سرانگشت شست از میان دو انگشت سبابه و وسطی بیرون آمده باشد.
معادل ابجد
235