معنی سق
فارسی به انگلیسی
Palate
فرهنگ فارسی هوشیار
واژه پارسی است سک تلخام (گویش گیلکی) (اسم) سقف دهان کام. یا سق سیاه داشتن. کسی که نفرینی درباره دیگری کند همان شود بدو گویند: چه سق سیاهی داری ک. یا سق اش را با فحش برداشته اند. بسیار بد دهن است.
لغت نامه دهخدا
سق. [س َق ق] (ع مص) سرگین افکندن مرغ. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی).
مترادف و متضاد زبان فارسی
سقفدهان، کام، نرمکام
گویش مازندرانی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
(زیستشناسی) [عامیانه] قسمت درونی فک اعلی، سقف دهان، کام،
[قدیمی] سقف،
[قدیمی] سقف خانه،
[قدیمی] گنبد،
حل جدول
فارسی به ایتالیایی
palato
معادل ابجد
160