معنی سفسطه
فرهنگ معین
(سَ سَ طِ) (اِ.) مغالطه کردن برای وارونه نشان دادن حقایق.
فرهنگ عمید
استدلال و قیاس باطل و مغالطه برای دگرگون نشان دادن حقایق، انکار حسیات و بدیهیات،
فارسی به انگلیسی
Casuistry, Fallacy, Sophism, Sophistry
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) مغاطله کردن سفسطه آوردن.
سفسطه
سخن روی اندود، دگرگون نشان دادن حقایق، انکار حسیات و بدیهیات
سفسطه باف
ناروا پرداز زپاکانگر (مغلطه کار)
حل جدول
استدلال باطل
مترادف و متضاد زبان فارسی
مغالطه، مغلطه، گفتار غیرمنطقی، لفاظی، لفظپردازی
سفسطه کردن
مغلطه کردن، سفسطه بافتن، مغالطه کردن، استدلالباطل کردن، انکار بدیهیات کردن
فارسی به عربی
فنلاندی به فارسی
سفسطه , دلیل سفسطه امیز , استدلا ل غلط.
سوئدی به فارسی
سفسطه، دلیل سفسطه امیز، استدلا ل غلط،
عربی به فارسی
سفسطه , دلیل سفسطه امیز , استدلا ل غلط
فرانسوی به فارسی
سفسطه , دلیل سفسطه امیز , استدلا ل غلط.
معادل ابجد
214