معنی سزاوار

سزاوار
معادل ابجد

سزاوار در معادل ابجد

سزاوار
  • 275
حل جدول

سزاوار در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

سزاوار در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • اهل، جدیر، حری، شایان، سزامند، شایسته، شایگان، صلاحیت‌دار، قابل، لایق، مستحق، مستعد، منبغی،
    (متضاد) بی‌صلاحیت، نالایق، صواب، فراخور، مستوجب،
    (متضاد) ناسزاوار، برازنده، درخور، زیبنده. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

سزاوار در فرهنگ معین

  • (س) (ص مر.) لایق، مناسب.
لغت نامه دهخدا

سزاوار در لغت نامه دهخدا

  • سزاوار. [س ِ / س َ] (ص مرکب) در لهجه ٔ مرکزی «سزاوار» از: سزا+ وار (پسوند اتصاف) پهلوی «سچاک وار» جزء دوم از «واریشن » (رفتار کردن، سلوک). شایسته. قابل. لایق جزا و مکافات. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). شایسته و سزای نیکی. (آنندراج). جدیر. (دهار) (ترجمان القرآن). خلیق. (دهار). درخور. به حق. مستحق:
    ای آنکه غمگنی و سزاواری
    وز دیدگان سرشک همی باری.
    رودکی.
    بمدحت کردن مخلوق روح خویش بشخودم
    نکوهش را سزاوارم که جز مخلوق نستودم. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

سزاوار در فرهنگ عمید

  • شایسته، درخور، لایق،

    درخور جزا و پاداش،
فارسی به انگلیسی

سزاوار در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

سزاوار در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

سزاوار در فرهنگ فارسی هوشیار

  • شایسته، قابل، خلیق، درخور
فارسی به آلمانی

سزاوار در فارسی به آلمانی

واژه پیشنهادی

سزاوار در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید