معنی سرگرد فرانسوی

لغت نامه دهخدا

سرگرد

سرگرد. [س َ گ َ] (اِ مرکب) دوران سر. (آنندراج). دوار. سرگیجه.

سرگرد. [س َ گ ُ] (اِ مرکب) درجه ای است در آرتش بالاتر از سروان و پایین تر ازسرهنگ دوم و علامت آن یک ستاره ٔ هشت پر بزرگ است که روی هر یک از دو دوش دارنده ٔ این درجه دوخته میشود.


فرانسوی

فرانسوی. [ف َ س َ] (ص نسبی، اِ) منسوب به کشور فرانسه. اهل فرانسه. رجوع به فرانسه شود. || زبان مردم فرانسه. رجوع به فرانسه شود.

مترادف و متضاد زبان فارسی

سرگرد

یاور، افسر، فرمانده‌گردان

فرهنگ فارسی هوشیار

سرگرد

درجه ایست در آرتش بالاتر از سروان و پایین تر از سرهنگ دوم و علامت آن یک ستاره هشت پربزرگ است


فرانسوی

فرانسوی در فارسی: تازی گشته فرنگی (صفت) منسوب به فرانسه از مردم فرانسه، زبان مردم فرانسه

فرهنگ معین

سرگرد

(~. گُ) (اِمر.) افسری که درجه اش بالاتر از سروان و پایین تر از سرهنگ دوم است.

فرهنگ عمید

سرگرد

(نظامی) افسر ارتش بالاتر از سروان،
[منسوخ] یاور،


فرانسوی

از مردم فرانسه،
تهیه‌شده در فرانسه: عطرهای فرانسوی،
(اسم) زبانی از خانوادۀ زبان‌های هندواروپایی که در فرانسه و بلژیک رایج است،
مربوط به فرانسه،

فارسی به انگلیسی

معادل ابجد

سرگرد فرانسوی

891

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری