معنی سرکیس
لغت نامه دهخدا
سرکیس. [] (اِ) قوس و قزح و آن را سردیس و سردیسه گفته اند. (انجمن آرا). قوس و قزح. (اوبهی). رجوع به سدکیس و سرگیس شود. || نام خوش آواز. (اوبهی).
سرکیس. [س ِ] (اِخ) (1272- 1351 هَ. ق.) یوسف الیان سرکیس. مؤلف کتاب «معجم المطبوعات العربیه»، منشی یا مدیر بانک عثمانی. در شهرهای بیروت و دمشق و جزیره ٔ قبرس و انقره و استامبول خدمت کرده و در سنه ٔ 1912 م. به مصر منتقل گردید و در آنجا به معاونت فرزندان، کتاب فروشی تأسیس کرد، و در نهم ماه ژوئن 1932 م. مطابق چهارم ماه صفر سنه ٔ 1351 هَ. ق. در سن هفتادوهشت سالگی درگذشت. (از وفیات معاصرین بقلم محمد قزوینی از مجله ٔ یادگار سال پنجم شماره ٔ 1 و 2).
حل جدول
کلیسایی در شهر اصفهان
وانک، گئورگ، هاکوپ، نرسس، مریم مقدس، سرکیس
کلیسایی در شهر اصفهان
وانک ، گئورگ ، هاکوپ ، نرسس ، مریم مقدس ، سرکیس
کلیسایی در شهر اصفهان
مریم مقدس، ننه مریم، آدونتیست، سرکیس مقدس، شوغاگات مقدس
کلیسایی در شهر تبریز
مریم مقدس ، ننه مریم ، آدونتیست ، سرکیس مقدس ، شوغاگات مقدس
کلیسایی در شهر تبریز
سرکیس مقدس، طاطاوس، حضرت پولس، حضرت مریم، پطرس مقدس، سورپ گورک
کلیسایی در شهر تهران
سرکیس مقدس ، طاطاوس ، حضرت پولس ، حضرت مریم ، پطرس مقدس ، سورپ گورک
کلیسایی در شهر تهران
رنگینکمان
سرکیس
واژه پیشنهادی
کلیسای سرکیس
از بازیگران فیلم تاواریش
سرکیس مارتیروسیان
از جاذبه های گردشگری استان آذربایجان غربی
کلیسای سورپ سرکیس
از کلیساهای تاریخی شهرستان خوی
کلیسای سورپ سرکیس
از کلیساهای تهران
کلیسای سرکیس مقدس
معادل ابجد
350