معنی سرودن

سرودن
معادل ابجد

سرودن در معادل ابجد

سرودن
  • 320
حل جدول

سرودن در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

سرودن در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • سراییدن، شعرگفتن، آواز خواندن، تغنی کردن
فرهنگ معین

سرودن در فرهنگ معین

  • آواز خواندن، شعر گفتن. [خوانش: (سُ دَ) [په.] (مص ل.)]
لغت نامه دهخدا

سرودن در لغت نامه دهخدا

  • سرودن. [س ُ دَ] (مص) از: سرو + دن (پسوند مصدری)، پهلوی «سروتن » (آواز خواندن)، اوستا ریشه ٔ «سراو» (شنیدن)، هندی باستان ریشه ٔ «چراو». آواز خواندن. تغنی کردن. سراییدن. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). نغمه کردن. (آنندراج). سراییدن. (غیاث). انشاد کردن. نظم کردن. شعر گفتن: پسر رومی در این معنی نیکو سروده است. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 372).
    یکی پنج بیتی خوش آمد به گوش
    که در محفلی می سرودند دوش.
    سعدی.
    || حرف زدن. (آنندراج). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

سرودن در فرهنگ عمید

  • آواز خواندن،

    [قدیمی] شعر خواندن،

    شعر گفتن. * سراییدن،
فارسی به انگلیسی

سرودن در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

سرودن در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

سرودن در فرهنگ فارسی هوشیار

  • سراییدن، شعر گفتن، نظم کردن
فارسی به آلمانی

سرودن در فارسی به آلمانی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید