معنی سرها

حل جدول

سرها

رئوس


رئوس

سرها


رموز

اسرار، سرها

فرهنگ فارسی هوشیار

رئوس

سرها


قوادم

(تک: قادم) سرها سرها ی آدمیان (تک: قادمه) پرها ی دراز


علی الرورس

بر سرها علنا آشکارا


اقحاف

(تک: قحف) کاسه سرها


رو ء وس

(تک: راس) سرها سران


اقفیه

(تک: قفا) پس گردن ها پشت سرها


رووس

(اسم) جمع راس. سرها، اصول: رووس مطالب.


اشتغالات

‎ پردازش ها، گرفتاری ها درد سرها (مصدر) جمع اشتغال. پرداختن ها، گرفتاریها.

فرهنگ معین

رئوس

جمع رأس.، سرها، اصول. [خوانش: (رُ) [ع. رُؤس] (اِ.)]

فرهنگ فارسی آزاد

رؤوس (رئوس)

رؤوس (رُئوس)، سرها-تارک ها (مفرد: رَأس به مفرد مراجعه شود)

لغت نامه دهخدا

علی الرؤوس

علی الرؤوس. [ع َ لَرْ رُ] (ع ق مرکب) بر سرها. بطور علنی و آشکار.

نام های ایرانی

بیساران

پسرانه، بی سرها، بی دلیل قتل عام شدهها، نام روستایی نزدیک سنندج (نگارش کردی: بساران)

معادل ابجد

سرها

266

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری