معنی سرمایه

سرمایه
معادل ابجد

سرمایه در معادل ابجد

سرمایه
  • 316
حل جدول

سرمایه در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

سرمایه در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • پول، دست‌مایه، راس‌المال، دارایی، مال، مایه، نقد، نقدینه، وجه،
    (متضاد) کار، دارایی غیرمادی، توان، قدرت (فکری، علمی، هنری). توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

سرمایه در فرهنگ معین

  • مال، دارایی، دارایی خواه مادی یا معنوی، مالی که عواید پولی به دست دهد. [خوانش: (سَ یَ یا یِ) (اِمر. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

سرمایه در لغت نامه دهخدا

  • سرمایه. [س َ رِ / س َرْ ی َ / ی ِ] (اِ مرکب) معروف است ولی در مایه و سرمایه فرق است و مایه رأس المال و آن سود که حاصل آید اگر خرج نکنند بر مایه سرمایه شود و آن را سوزیان نیز گویند. (آنندراج) (انجمن آرا):
    عمری که مر تراست سرمایه
    ویداست و کارهات بدین زاری.
    رودکی.
    اگر تو نبندی بدین در میان
    همه سود و سرمایه باشد زیان.
    فردوسی.
    و میگفت ای مسلمانان رحمت کنید بر کسی که سرمایه ٔ وی میگدازد. (کیمیای سعادت).
    نه از او میوه خوب نه سایه
    نه از او سود خوش نه سرمایه. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

سرمایه در فرهنگ عمید

  • (اقتصاد) پول یا کالایی که اساس کسب و تجارت قرار بدهند،
    (اقتصاد) پولی که در اصل به بهای چیزی داده شده که هرگاه بیشتر از آن فروخته شود، مبلغ اضافی سود خواهد بود،
    دارایی و ثروت و آنچه کسی از نقد و جنس دارد،
    [مجاز] اصل و مایۀ چیزی،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

سرمایه در فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

سرمایه در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

سرمایه در فارسی به عربی

ترکی به فارسی

سرمایه در ترکی به فارسی

فرهنگ فارسی هوشیار

سرمایه در فرهنگ فارسی هوشیار

  • پولی که با آن کسب و تجارت و خرید و فروش کنند
فارسی به ایتالیایی

سرمایه در فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

سرمایه در فارسی به آلمانی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید