معنی سرخوش

سرخوش
معادل ابجد

سرخوش در معادل ابجد

سرخوش
  • 1166
حل جدول

سرخوش در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

سرخوش در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • تردماغ، خوشحال، سردماغ، سرزنده، بانشاط، شاد، سرمست، شنگول، لول، مخمور، مست، مسرور، ملنگ، نشئه،
    (متضاد) خمار. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

سرخوش در فرهنگ معین

  • (سَ) (ص مر.) خوشحال، شادمان.
لغت نامه دهخدا

سرخوش در لغت نامه دهخدا

  • سرخوش. [س َ خوَش ْ / خُش ْ] (ص مرکب) کنایه از کسی است که از شراب و سامان و اسباب و حسن خوب و خوشدل باشد. (برهان). مست و خوشحال. (انجمن آرا) (آنندراج). کسی که از نشأه ٔ شراب خوشحال باشد و کسی که مستی اوبه اعتدال باشد. و در سراج نوشته که مستی چند مرتبه دارد، اول سرخوش، بعد از آن تردماغ، بعد از آن سیه مست، بعد از آن خراب. (غیاث اللغات). سرگرم از کیفیت شراب و جز آن. (رشیدی). شادمان. خوشحال:
    به من ده که یک لحظه سرخوش شوم
    از این دهر تا کی مشوش شوم. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

سرخوش در فرهنگ عمید

فارسی به انگلیسی

سرخوش در فارسی به انگلیسی

  • Ebullient, Ecstatic, Euphoric, Jocund, Lighthearted, Perky
فارسی به عربی

سرخوش در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

سرخوش در فرهنگ فارسی هوشیار

فارسی به آلمانی

سرخوش در فارسی به آلمانی

  • Dreist, Frisch, Naseweis, Neugebacken, Vorlaut
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید