معنی سربداران

لغت نامه دهخدا

سربداران

سربداران. [س َ ب ِ] (اِخ) (از 737 تا 783 هَ. ق.) سلسله ای که بوسیله ٔ عبدالرزاق از مردم قریه ٔ باشتین از قرای خراسان تأسیس شد و قراء مجاور آن را مسخر کردند و قریب نیم قرن بر خراسان مسلط بودند. از این سلسله ده امیربه ریاست رسیدند. نام امرای سربدار بشرح زیر است:
عبدالرزاق بن فضل اﷲ 737هَ. ق.
وجیه الدین مسعود برادر او 738هَ. ق.
آی تیمور محمد 744هَ. ق.
اسفندیار 746هَ. ق.
فضل اﷲ 746هَ. ق.
شمس الدین علی 748هَ. ق.
یحیی 753هَ. ق.
ظهیرالدین 756هَ. ق.
حیدر قصاب 760هَ. ق.
حسین دامغانی 761هَ. ق.
علی مؤید 766- 783 هَ. ق.
(از تاریخ طبقات سلاطین اسلام لین پول صص 223- 224).
ورجوع به رجال حبیب السیر ص 61 و 115 و حبیب السیر چ تهران ج 2 ص 230، 251، 332، 356- 358، 360- 367، 380، 381، 406، 407، 444 و تاریخ ادبیات ایران از سعدی تا جامی ص 198 و 199 و سبک شناسی ج 3 ص 183، 184 و تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 16، 37، 61، 302، 303 و تاریخ تمدن جرجی زیدان ج 5 ص 47 و مرآت البلدان ج 1 ص 328 شود.

حل جدول

سربداران

از سلسله های حاکم پس از بر افتادن ایلخانان

سریالی از محمدعلی نجفی

نام نهضتی در ایران در قرن هشتم هجری


سرزمین سربداران

باشتین


کارگردان سربداران

محمدعلی نجفی


قاضی سربداران

شارح

واژه پیشنهادی

سربداران

ماه پنهان است


از سربداران

خواجه عبدالرزاق باشتینی

خواجه وجیه الدین مسعود

خواجه عبدالله باشتینی

خواجه شمس‌الدین ابن فضل‌الله

پهلوان حیدر قصاب

خواجه علی موید

آقا محمد

معادل ابجد

سربداران

518

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری