معنی سخنوران

حل جدول

لغت نامه دهخدا

واصف حیدرآبادی

واصف حیدرآبادی. [ص ِ ف ِ ح َ دَ] (اِخ) سیدشاه نصیرالدین از شعراء و سخنوران است. به «فرهنگ سخنوران » دکتر خیام پور و «سخنوران چشم دیده » تألیف ترک علی شاه ترکی رجوع شود.


وافی حیدرآبادی

وافی حیدرآبادی. [ی ِ ح َ دَ] (اِخ) سید عبدالرحیم وافی قادری از شعرای ساکن هند معاصر ترک علی شاه ترکی قلندر نورمحلی مؤلف تذکره ٔ «سخنوران چشم دیده » است. رجوع به سخنوران چشم دیده و فرهنگ سخنوران شود.


نکهت حیدرآبادی

نکهت حیدرآبادی. [ن َ هََ ت ِ ح َ دَ] (اِخ) غلام یحیی حیدرآبادی از پارسی گویان هند و معاصر ترکی است. رجوع به سخنوران چشم دیده ص 120 و فرهنگ سخنوران شود.


واله

واله. [ل ِ] (اِخ) عبدالعلی حیدرآبادی، از پارسی گویان هند است و به سال 1311 هَ. ق. درگذشت. رجوع به فرهنگ سخنوران ص 642 و سخنوران چشم دیده ص 124 شود.


امجد حیدرآبادی

امجد حیدرآبادی. [اَج َ دِ ح َ / ح ِ دَ] (اِخ) احمد حسین... از شاعران است. رجوع به سخنوران چشم دیده تألیف ترک علی شاه ترکی قلندر نور محلی چ هندوستان و فرهنگ سخنوران شود.


رهی شیرازی

رهی شیرازی. [رَ ی ِ شی] (اِخ) مجد همگر. (فرهنگ سخنوران). رجوع به مجد همگر شود.


روح قزوینی

روح قزوینی. [ح ِ ق َزْ] (اِخ) رجوع به روح اﷲ قزوینی و فرهنگ سخنوران شود.


شرقی

شرقی. [ش َ] (اِخ) قزوینی (یا شرمی قزوینی). رجوع به شرمی قزوینی و فرهنگ سخنوران شود.


الفتی مشهدی

الفتی مشهدی. [اُ ف َ ی ِ م َ هََ] (اِخ) شاعر قرن دهم. رجوع به فرهنگ سخنوران شود.


نواب

نواب. [ن َوْ وا] (اِخ) کلب علی خان رامپوری، متخلص به نواب. والی رامپور و از پارسی گویان قرن سیزدهم هجری هندوستان است. رجوع به سخنوران چشم دیده ص 120 و نگارستان سخن ص 128 و فرهنگ سخنوران شود.


امنی

امنی. [اَ] (اِخ) ملاغنی. از شاعران است. در 1004 هَ.ق. زنده بوده. رجوع به فرهنگ سخنوران شود.


واعظ قاینی

واعظ قاینی. [ع ِ ظِ ی ِ] (اِخ) امیر سیدعلی بن سیدعابد از شعرای قرن نهم. (از فرهنگ سخنوران).

فرهنگ فارسی هوشیار

بلغا ء

(تک: بلیغ) شیوایان سخنوران (صفت اسم) جمع بلیغ شیوا سخنان چیره زبانان زبان آوران سخنگزاران.

معادل ابجد

سخنوران

967

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری