معنی سختکوشی
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
پرتلاشی، جدیت، جهد، فعالیت،
(متضاد) تنآسایی
فرهنگ فارسی هوشیار
ستمداوری، بیش از اندازگی، سختکوشی
معادل ابجد
1396