معنی ستوده

ستوده
معادل ابجد

ستوده در معادل ابجد

ستوده
  • 475
حل جدول

ستوده در حل جدول

  • ستایش شده، پسندیده
مترادف و متضاد زبان فارسی

ستوده در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • پسندیده، حمید، محمود، مستحسن، مقبول،

    (متضاد) نکوهیده
فرهنگ معین

ستوده در فرهنگ معین

  • (سُ دِ) (ص مف.) مدح شده، ستایش شده.
لغت نامه دهخدا

ستوده در لغت نامه دهخدا

  • ستوده. [س ُ / س ِ دَ / دِ] (ن مف) مدح کرده شده یعنی کسی که او را مدح کنند و نیکویی او را بگویند. (برهان) (آنندراج). صفت کرده شده. به نیکویی ذکر شده. (شرفنامه). محمود. ممدوح. (دهار). مدح کرده شده. (غیاث) (رشیدی). نیک. نیکو:
    ستوده تر آنکس بود در جهان
    که نیکش بود آشکار و نهان.
    فردوسی.
    همه سربسر نیکخواه توایم
    ستوده بفرّکلاه توایم.
    فردوسی.
    ستوده ٔ پدر خویش و شمع گوهر خویش
    بلندنام و سرافراز در میان تبار.
    فرخی.
    ستوده بنام و ستوده بخوی
    ستوده بجام وستوده بخوان. توضیح بیشتر ...
  • ستوده. [س ُ دَ] (اِخ) تیره ای از شعبه ٔ شیبانی ایل عرب. (از ایلات خمسه ٔ فارس) (جغرافیای سیاسی کیهان ص 87). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

ستوده در فرهنگ عمید

  • مدح‌کرده‌شده، ستایش‌شده،

    پسندیده،
فارسی به انگلیسی

ستوده در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

ستوده در فارسی به عربی

  • جدیر بالاحترام، شریف، نموذجی
نام های ایرانی

ستوده در نام های ایرانی

  • دخترانه، ستایش شده
فرهنگ فارسی هوشیار

ستوده در فرهنگ فارسی هوشیار

  • (اسم) مدح شده تمجید شده ستایش شده جمع ستودگان.
فرهنگ پهلوی

ستوده در فرهنگ پهلوی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید