معنی ستودن

ستودن
معادل ابجد

ستودن در معادل ابجد

ستودن
  • 520
حل جدول

ستودن در حل جدول

  • مدح، مدح کردن، ستایش کردن، تحسین، تمجید، حمد، ستایش
  • وصف
مترادف و متضاد زبان فارسی

ستودن در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • مدح کردن، ستایش کردن،
    (متضاد) نکوهیدن، نکوهش کردن، تحسین، تمجید، حمد، ستایش. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

ستودن در فرهنگ معین

  • (سُ دَ) [په.] (مص م.) مدح کردن، ستایش کردن.
لغت نامه دهخدا

ستودن در لغت نامه دهخدا

  • ستودن. [س ُ / س ِ دَ] (مص) اوستا ریشه ٔ «ستو، سته اومی » (مدح کردن، تمجید کردن)، پهلوی «ستوتن »، هندی باستان ریشه ٔ «ستااوتی، ستو»، استی «ست، ان » (مدح کردن، تمجید کردن) و «ستود و ستید» (مدح، ستایش)، افغانی عاریتی و دخیل «ستایل »، وخی «ستو - ام »، شغنی و سریکلی «ستَو - ام ». و رجوع کنید به نیبرگ 207: «ستای ». رجوع کنید به ستاییدن وستایش. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). وصف نمودن و ستایش کردن. (برهان) (انجمن آرا). مدح کردن. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

ستودن در فرهنگ عمید

  • مدح کردن، ستایش کردن، ستاییدن،
    خوبی و نیکویی کسی یا چیزی را بیان کردن، وصف کردن،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

ستودن در فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

ستودن در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

ستودن در فارسی به عربی

  • اسمح له، صفق له، مجد، مدیح
فرهنگ فارسی هوشیار

ستودن در فرهنگ فارسی هوشیار

فارسی به ایتالیایی

ستودن در فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

ستودن در فارسی به آلمانی

  • Anbeten, Gestatten [verb], Verehren, Applaudieren; klatschen
واژه پیشنهادی

ستودن در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید