معنی سترون

سترون
معادل ابجد

سترون در معادل ابجد

سترون
  • 716
حل جدول

سترون در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

سترون در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • بی‌بار، بی‌بر، عقیم، نازا،
    (متضاد) بارور، زایا، بایر، لم‌یزرع، کویر،
    (متضاد) حاصلخیز، استریل. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

سترون در فرهنگ معین

  • (سَ تَ وَ) (ص.) نازا، عقیم، زنی که بچه نیاورد.
لغت نامه دهخدا

سترون در لغت نامه دهخدا

  • سترون. [س َ ت َرْ وَ / س ُ ت ُرْوَ] (ص) هندی باستان «ستری » (بی حاصل، ناحاصلخیز)، ارمنی «سترج »، یونانی «ستیره »، لاتینی «ستریلیس »، گتی «ستیرو»، یهودی فارسی «استروند». رجوع کنید به استرون. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). زن نازاینده و عقیمه را گویند و معنی ترکیبی این لغت استرمانند است چه ستر بمعنی استر، و ون به معنی شبه و مانند باشد و چون استر نمی زاید او را به این اعتبار بدین نام خوانده اند. (برهان). زنی که نزاید. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

سترون در فرهنگ عمید

  • نازاینده مانند استر، نازا، عقیم، استرمانند: کنون شویش بمرد و گشت فرتوت / از آن فرزند زادن شد سترون (منوچهری: ۸۶)،
    استریل،
    * سترون کردن: (مصدر متعدی) (پزشکی)
    عقیم کردن، نازا ساختن،
    استریل کردن،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

سترون در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

سترون در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

سترون در فرهنگ فارسی هوشیار

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید