معنی ستایش

ستایش
معادل ابجد

ستایش در معادل ابجد

ستایش
  • 771
حل جدول

ستایش در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

ستایش در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • آفرین، تحسین، تعریف، تقدیر، تمجید، ثنا، حمد، مدح، مدیح، مدیحه، مرحبا، منقبت،
    (متضاد) قدح، نکوهش. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

ستایش در فرهنگ معین

  • مدح، پرستش، شکر، سپاس. [خوانش: (س یِ) [په.] (اِمص.)]
لغت نامه دهخدا

ستایش در لغت نامه دهخدا

  • ستایش. [س ِ ی ِ] (اِمص) اسم مصدر از ستاییدن و ستودن. پهلوی «ستایشن ». (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). دعا و ثنا و شکر نعمت و مدح و نیکویی گفتن و ستودن و آفرین. (برهان) (غیاث) (آنندراج). حمد. (منتهی الارب) (ترجمان القرآن). مدیح. مدحه. ثناء. (منتهی الارب) (دهار). مقابل نکوهش:
    ستایش خوش آیدش بر هر هنر
    نکوهش نبایدش خود زیچ در.
    بوشکور.
    بدو گفت رودابه کای شاه زن
    سزای ستایش بهر انجمن.
    فردوسی.
    نخست آنکه کردی ستایش مرا
    بنامه نمودی نیایش مرا. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

ستایش در فرهنگ عمید

  • ستاییدن، ستودن، مدح، ثنا،
    خوبی و نیکویی کسی یا چیزی را گفتن،
    * ستایش‌ کردن: (مصدر متعدی) ستودن، مدح کردن،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

ستایش در فارسی به انگلیسی

  • Admiration, Admiration, Adulation, Applause, Commendation, Compliment, Credit, Eulogy, Exaltation, Kudos, Praise, Veneration. توضیح بیشتر ...
فارسی به ترکی

ستایش در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

ستایش در فارسی به عربی

  • اطراء، اعجاب، اعلاء، امدح، تقدیر، تملق، عباده، مدیح
نام های ایرانی

ستایش در نام های ایرانی

  • دخترانه، سپاس حمد خداوند، ستودن، تعریف، تمجید شدن
فرهنگ فارسی هوشیار

ستایش در فرهنگ فارسی هوشیار

  • دعا و ثنا و شکر نعمت و مدح و نیکوئی گفتن
فارسی به ایتالیایی

ستایش در فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

ستایش در فارسی به آلمانی

  • Verehrung (f) [noun], Verehrung [noun]
واژه پیشنهادی

ستایش در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید