معنی ستاری

لغت نامه دهخدا

ستاری

ستاری. [س َت ْ تا] (حامص) پرده پوشی. پوشیدن و نهان داشتن خطا و زشت کاری.


پرده پوشی

پرده پوشی. [پ َ دَ / دِ] (حامص مرکب) ستاری:
ز آنجا که پرده پوشی عفو کریم تست
بر قلب ما ببخش که نقدیست کم عیار.
حافظ.


بله

بله. [ب َ ل ِ] (از ع، ق) محرف بلی در تداول فارسی. بلی. آری. صاحب غیاث اللغات آن را به فتحتین ضبط کرده مینویسد: به تصرف لوطیان مخفف لفظ بلی که به معنی آری است. رجوع به بلی شود.
- بله سَتّار، مغیر بلی ای ستار. لوطیان و مقامران ولایت بیشتر خدا رابه لفظ ستار یاد کنند و قسم بسیار می خورند. (آنندراج):
گنه از بنده و بخشیدن عصیان با تست
بله ستار که ستاری رندان با تست.
میرنجات (از آنندراج).


ناکردنی

ناکردنی. [ک َ دَ] (ص لیاقت) کاری که شایسته ٔ کردن نباشد. (ناظم الاطباء). که سزاوار و درخور عمل نیست. ناسزا. ناشایسته. ناروا. آنچه نباید کرد. محظورعنه. ممنوع عنه:
بپرهیزد از هرچه ناکردنی است
نیازارد آن را که نازردنی است.
فردوسی.
ز ناکردنی کار برتافتن
به از دل به اندوه و غم یافتن.
فردوسی.
به روزگار جوانی ناکردنی ها کرده بود و زبان نگاه ناداشته. (تاریخ بیهقی).
هر آنکو کند کار ناکردنی
غمی بایدش خورد ناخوردنی.
؟ (از سندبادنامه ص 179).
چرا از پی سنگ ناخوردنی
کنی داوری های ناکردنی.
نظامی.
سرمست و بیقرار همی گفت و می گریست
ناکردنی بکردم و نابودنی ببود.
عطار.
گر مرا این بار ستاری کنی
توبه کردم من ز هر ناکردنی.
مولوی.
و هرگاه در یک نوع ناکردنی مداخلت کردی اخوات آن بزودی بدان پیوسته گردد که زلت ها به یکدیگر پیوسته اند. (خردنامه). || محال. غیرممکن. کاری که انجام پذیر نبود. (ناظم الاطباء).

حل جدول

ستاری

فرمانده شهید نیروی هوایی ارتش


ابوالفضل ستاری

کارگردان فیلم از تهران تا بهشت


فیلمی از ابوالفضل ستاری

از تهران تا بهشت


از بازیکنان ذوب آهن

محمد ستاری


از بزرگراه های تهران

ستاری


فرمانده شهید نیروی هوایی ارتش

ستاری


کارگردان فیلم از تهران تا بهشت

ابوالفضل ستاری


از بازیکنان تیم پیکان تهران

محمد ستاری


از تهران تا بهشت

فیلمی از ابوالفضل ستاری

فرهنگ فارسی هوشیار

ستاری

‎ پرده پوشی (از توصاف خدا)، عفو اعماض.

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

ستاری

671

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری