معنی سایان

سایان
معادل ابجد

سایان در معادل ابجد

سایان
  • 122
حل جدول

سایان در حل جدول

  • رشته‌ کوهی در مغولستان
لغت نامه دهخدا

سایان در لغت نامه دهخدا

  • سایان. (نف، ق) در حال سودن. در حال ساییدن. رجوع به سای و ساییدن شود. توضیح بیشتر ...
  • سایان. [سای ْ یا] (اِخ) حاکم نشین ایالت درم بخش دی در کنار درم واقع است و 1100 تن جمعیت دارد. ارتفاع آن از سطح دریا 990 گز است. ابریشم آنجا معروف است. توضیح بیشتر ...
  • سایان. (اِخ) دهی است از دهستان درجزین بخش رزن شهرستان همدان واقع در 15هزارگزی جنوب رزن و 8 هزارگزی خاوری شوسه ٔ رزن بهمدان. هوای آن سرد و دارای 880 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، حبوب، صیفی و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی آنان قالی بافی و راه آن مالرو است. تابستان از راه نیز اتومبیل می توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5). توضیح بیشتر ...
  • سایان. (اِخ) از سلسله کوههایی است که در شمال مغولستان قرار دارد. رجوع به ایران باستان ص 225 و تاریخ مغول ص 4 شود. توضیح بیشتر ...
  • سایان. (اِخ) در یک فرسخی بیشتر شرقی درز است. (فارسنامه ٔ ناصری گفتار 2 ص 217). توضیح بیشتر ...
  • سایان. (اِخ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان زنجان واقع در6 هزارگزی خاور زنجان و کنار شوسه ٔ زنجان به قزوین. هوای آن سرد و دارای 362 تن سکنه است. آب آنجا از قنات و چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، انگور، سیب زمینی و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. اتومبیل نیز میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2). توضیح بیشتر ...
نام های ایرانی

سایان در نام های ایرانی

  • پسرانه، نام روستایی در نزدیکی همدان
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید