معنی سامی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
[ع.] (ص.) بلندمرتبه.
فرهنگ عمید
یکی از شاخههای بزرگ نژاد سفید، شامل عرب، آشوری، اکدی (بابلی قدیم)، عبری، سُریانی، آرامی، و کنعانی قدیم،
شاخهای از خانوادۀ زبانهای حامی ـ سامی،
عالی، بلند، بلندپایه، بلندمرتبه،
حل جدول
از نژادهای آسیایی
فارسی به انگلیسی
Semitic
نام های ایرانی
پسرانه، بالا مقام، عالی، بلندمرتبه
عربی به فارسی
برجسته , بلند , متعال , بزرگ , والا مقام , هویدا
فرهنگ فارسی هوشیار
بلند، عالی پسر نوح و پدر اقوام سامی
فرهنگ فارسی آزاد
سامِی Semite، اقوام منسوب به سام (پسر حضرت نوح) مثل اقوام یهودی، ایلامی (عیلامی) آرامی، آشوری
معادل ابجد
111