معنی سالن تاتر
حل جدول
آمفیتئاتر. سالن نمایش
لغت نامه دهخدا
سالن. [ل ُ] (فرانسوی، اِ) سالون. اطاق بزرگ مخصوص پذیرایی. || اطاق بزرگ که در آن مردمان فراهم آیند و کارهای هنری چون فیلم، تآتر، تابلوهای نقاشی و غیره را ببینند. || اطاقی که برای استراحت در آن نشینند.
فارسی به عربی
فرهنگ معین
(لُ) [فر.] (اِ.) تالار، محوطه ای برای اجتماع افراد زیاد.
فرهنگ عمید
تالار بزرگ برای پذیرایی یا نشان دادن فیلم یا آثار هنری یا تئاتر یا کنسرت، اتاق بزرگ،
مترادف و متضاد زبان فارسی
تالار، سالون
فارسی به ایتالیایی
فرهنگ واژههای فارسی سره
تالار
فرهنگ فارسی هوشیار
اطاق بزرگ مخصوص پذیرائی
آمفی تاتر
(اسم) جای نشستن تماشا کنندگان در تماشاخانه های یونان و روم قدیم که ردیفهای آن بشکل دایره یا بیضی و دارای پلکان بوده و صحنه در وسط آن جای داشته است. امروزه هم این سبک در بعضی ممالک مستعمل است.
تاتر تئاتر
(اسم) محلی که در آن نمایش میدهند تماشا خانه، یکی از هنرهای ترکیبی که تلفیقی از هنرهای معماری و حجاری نقاشی ادبیات و موسیقی است و آن نمایش دادن سر گذشتها حالات و احساسات افراد و جوامع است در صحنه نمایش.
معادل ابجد
1142