معنی ساقط

ساقط
معادل ابجد

ساقط در معادل ابجد

ساقط
  • 170
حل جدول

ساقط در حل جدول

  • از پای درآمده، از اعتبار افتاده
مترادف و متضاد زبان فارسی

ساقط در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • افتاده، فروافتاده، فتاده، حذف‌شده، سقطشده، پست، فرومایه، ناکس، دنی، زایل‌شده، مضمحل‌شده. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

ساقط در فرهنگ معین

  • فرودافتاده، فرومایه، ناکس. [خوانش: (قِ) [ع.] (ص.)]
لغت نامه دهخدا

ساقط در لغت نامه دهخدا

  • ساقط. [ق ِ] (ع ص) افتاده. (منتهی الارب) (غیاث) (آنندراج). بر زمین افتاده. از بالا بپایین افتاده. فروافتاده. فرود آمده. || مرد فرومایه. بی اصل. (دهار). ناکس و فرومایه. (منتهی الارب) (غیاث بنقل از لطائف). کسی است که شمرده نمیشود از برگزیدگان جوانان. مثل سقط. (شرح قاموس). واپس شونده از مردان است. (شرح قاموس). رجل ساقط؛ لئیم الحسب والنفس، متأخر عن الناس لایعدّ فی خیار الفتیان. ج، سُقّاط. (قطر المحیط). سزاوار تحقیر. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

ساقط در فرهنگ عمید

  • افتاده، فرودآمده، از بالا به پایین افتاده،
    فرومایه، ناکس، لئیم،. توضیح بیشتر ...
فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ساقط در فرهنگ واژه‌های فارسی سره

کلمات بیگانه به فارسی

ساقط در کلمات بیگانه به فارسی

فرهنگ فارسی هوشیار

ساقط در فرهنگ فارسی هوشیار

  • افتاده، فرود آمده، بی اصل، ناکس
فرهنگ فارسی آزاد

ساقط در فرهنگ فارسی آزاد

  • ساقِط، فروافتاده- افتاده- پست- فرومایه- پست فطرت (جمع: سُقّاط- سِقاط). توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید