معنی ساز دهنی

حل جدول

ساز دهنی

هارمونیکا


نوعی ساز دهنی

موسیقار

سوتک


یک نوع ساز دهنی

زنبورک

فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

ساز دهنی‬

ağız mızıkası

لغت نامه دهخدا

دهنی

دهنی. [دَ هََ] (ص نسبی) منسوب به دهن.
- سازدهنی، نوعی ساز خرد که با دمیدن هوا از دهن آوا برآرد و بیشتر مخصوص خردسالان است.

دهنی. [دَ نی ی] (ص نسبی) منسوب است به دهناء که موضعی است نزدیک ینبع. (منتهی الارب).

دهنی. [دُ نی ی] (ع ص نسبی) (اصطلاح پزشکی) نزد اطبا دارویی باشد که در جوهر آن روغن بکار برده شود، یا طبیعهً در آن جوهر دهنیت احساس گردد مانند لبوب. (از کشاف اصطلاحات الفنون).


عمار دهنی

عمار دهنی. [ع َم ْ ما رِ دُ] (اِخ) ابن معاویه ٔ دهنی بجلی، مکنی به ابومعاویه. محدث بود. رجوع به ابومعاویه (عمار ابن...) شود. ابن الندیم در الفهرست آرد: «عماربن معاویه الدهنی العبدی الکوفی از مشایخ شیعه و رواه حدیث از ائمه بود». ابن عبدربه در العقد الفرید گوید که بنی دهن بن معاویهبن اسلم بن احمس که ساکن بجیله هستند از نسل عمار دهنی میباشند. رجوع به عقدالفرید ج 3 ص 338 شود. و دهار در دستورالاخوان آرد: دُهن حیی است از یمن که عمار دهنی بدان منسوب است.


خوش دهنی

خوش دهنی. [خوَش ْ / خُش ْ دَهََ] (حامص مرکب) خوش سخنی. خوش گفتاری. نیکوکلامی.


شیرین دهنی

شیرین دهنی. [دَ هََ] (حامص مرکب) صفت شیرین دهن. داشتن دهان زیبا و سخن خوش و شیرین. (یادداشت مؤلف). رجوع به شیرین دهان و شیرین دهن شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

دهنی

‎ (صفت) منسوب به دهن مربوط به دهان: ساز دهنی، (اسم) آلتی تعبیه شده در تلفون که گوینده دهن خدد را نزدیک بدان نگاهداشته سخن گوید مقابل گوشی، قیف مانندیست لاستیکی در هواپیماهای بدون دستگاه بی سیم که وسیله سخن گفتن خلبانان است. در هواپیماهای دارای بی سیم از کائوچو ساخته میشود و مانند تلفن کار میکند.


فراخ دهنی

‎ دارای دهنی گشاد بودن، پر گویی و بیهوده گویی.

عربی به فارسی

دهنی

چرب , چربی مانند , روغنی , روغن دار , چاپلوسانه

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

ساز دهنی

137

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری