معنی ساختمان کنارهم

لغت نامه دهخدا

ساختمان

ساختمان. [ت ِ] (اِ مرکب) بناء. عمارت. || (اِمص) معماری. (فرهنگستان): اداره ٔ ساختمان شهرداری. || (اِ مرکب) نهاد. وضع. ساخت. ترتیب. ترکیب. خلقت. طرزساخت. طرز خلقت. شکل: ساختمان داخلی بدن. ساختمان خارجی بدن.


ساختمان دروای ...

ساختمان دروای میانده. [دَ دِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان خسویه ٔ بخش داراب شهرستان فسا، واقع در 37 هزارگزی جنوب داراب و 3 هزارگزی راه شوسه ٔ داراب به جهرم و 37 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).

فرهنگ عمید

ساختمان

بنا، عمارت،
(اسم مصدر) ساختن، بنا کردن،
طرز ساخت،

فارسی به عربی

ساختمان

انتصاب، بناء، بنایه، تشکیل، جعل، صنع، علم التشریح، هیکل عظمی

فرهنگ فارسی هوشیار

ساختمان

بنا، عمارت، معماری، شکل، ترکیب

فارسی به ایتالیایی

ساختمان

edificio

palazzo

stabile

organismo

costruzione

فرهنگ معین

ساختمان

(اِمص.) بنا کردن، (اِ.) بنا، عمارت، معماری، نهاد، سرشت. [خوانش: (تِ)]

مترادف و متضاد زبان فارسی

ساختمان

بنا، ساخت، عمارت، آپارتمان، خانه، ویلا، ساختار، نهاد، وضع، معماری

فارسی به آلمانی

ساختمان

Anfertigen, Bilden herstellen, Bilden, Machen, Bau (m), Bauen (n), Bauwerk (n), Gebäude (n)

معادل ابجد

ساختمان کنارهم

1468

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری