معنی زهرآلود

زهرآلود
معادل ابجد

زهرآلود در معادل ابجد

زهرآلود
  • 253
حل جدول

زهرآلود در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

زهرآلود در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • زهرآگین، زهردار، سم‌آلود، سمی، مسموم
لغت نامه دهخدا

زهرآلود در لغت نامه دهخدا

  • زهرآلود. [زَ] (ن مف مرکب) زهردار و آلوده به زهر. (ناظم الاطباء). آلوده به زهر. زهرآگین. سمی. (از فرهنگ فارسی معین):
    شیرمردی، خیز و خوی شیرخوردن کن رها
    تا کی این پستان زهرآلود داری در دهان.
    خاقانی.
    راه برداشت می دوید چو دود
    سهم زد زان هوای زهرآلود.
    نظامی.
    هم بدین خسروی نیم خشنود
    کانگبین است سخت زهرآلود.
    نظامی.
    جگرها دید مشک اندود کرده
    طبرزدهای زهرآلود کرده.
    نظامی.
    عجب که در عسل اززهر می کند پرهیز
    حذر نمی کند از تیر آه زهرآلود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

زهرآلود در فرهنگ عمید

  • زهرآلوده، آلوده به زهر، زهردار،
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
عبارت های مشابه