معنی زن نازا

حل جدول

لغت نامه دهخدا

نازا

نازا. (نف مرکب) ماده ٔ هر حیوان که زاینده نباشد. (آنندراج) (غیاث اللغات). عقیم. که نزاید. که هیچ نزاید. سترون. قسری. عاقر. ستاغ. نازاینده.

فرهنگ عمید

نازا

زن یا حیوان ماده که آبستن نشود، نازاینده، سترون،

فرهنگ معین

نازا

(ص فا.) سترون، عقیم، ماده هر حیوانی که آبستن نشود.

مترادف و متضاد زبان فارسی

نازا

حائل، سترون، عاقر، عقیم، نابارور،
(متضاد) بارور، زایا

فارسی به انگلیسی

نازا

Barren, Fruitless, Infertile, Sterile, Unfruitful


نازا کردن‌

Sterilize

فارسی به عربی

نازا

قاحل، معقم

فرهنگ فارسی هوشیار

نازا

نازاینده، عقیم

معادل ابجد

زن نازا

116

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری