معنی زمانها

حل جدول

زمانها

اوقات


زمان‌ها

احیان

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

آفاد

زمانها، مرگ ها

فرهنگ فارسی هوشیار

ادوار

زمانها، گردشهای روزگار


احیان

(تک: حین) زمانها گاهان (اسم) جمع حین وقتها زمانها یا در احیان. گاهگاه احیانا.


ازمنه

ج زمان، روزگارها، زمانها


اوقات

جمع وقت، زمانها


عهود

زمانها و پیمانها و سوگندها

فرهنگ فارسی آزاد

احیان

اَحْیان، زمانها، اوقات،


عصور

عُصُور، زمانها- دورانها (مفرد: عَصْر)،


اعصار

اَعْصار، زمانها، دوره ها، روزگار (مفرد: عَصْر)،


اعهاد

اَعْهاد، دوره ها، عصرها، زمانها (مفرد: عَهْد)،

لغت نامه دهخدا

ازمنه

ازمنه. [اَ م ِ ن َ] (ع اِ) ج ِ زمان. (دهار). روزگارها. زمانها.

انگلیسی به فارسی

principal parts

(در افعال انگلیسی) قسمتهای اصلی زمانهای فعل که سایر زمانها را از آن میسازند


unidirectional current

جریان تک جهته جریانی که در همه ی زمانها در یک جهت جاری می شود.

سخن بزرگان

فلیکس فرانکفورتر

بیشتر زمانها خرد بسیار زود رخ نمینماید و هیچکس نباید آن را به دلیل دیر کردش، انکار کند.

معادل ابجد

زمانها

104

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری