معنی زراد

زراد
معادل ابجد

زراد در معادل ابجد

زراد
  • 212
حل جدول

زراد در حل جدول

فرهنگ معین

زراد در فرهنگ معین

  • (ز رّ) [معر.] (ص.) سازنده زِره.
لغت نامه دهخدا

زراد در لغت نامه دهخدا

  • زراد. [زِ] (ع اِ) ریسمان که به وی گلوی شتر را بندند تا نشخوار بدهان نیارد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مخنقه. (اقرب الموارد). || دِرّه و تازیانه ٔ چوبین. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). توضیح بیشتر ...
  • زراد. [زَرْ را] (ع ص) زره گر. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (دهار) (از اقرب الموارد). زره گر که زره را می سازد. (غیاث اللغات) (آنندراج). زره ساز و زره گر. (ناظم الاطباء). این انتساب اشتغال به اسلحه سازی را افاده می نماید. (از انساب سمعانی). زره گر. درع باف. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). آنکه زره سازد. زره ساز. زره گر. معرب است. (فرهنگ فارسی معین):
    گشته داود نبی، زراد لشکرگاه او
    باز صاحب جیش آن لشکرسلیمان آمده.
    خاقانی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

زراد در فرهنگ عمید

  • زردساز، زره‌ساز، زره‌گر،
فرهنگ فارسی هوشیار

زراد در فرهنگ فارسی هوشیار

  • ‎ خفه کننده، زره ساز (صفت) آنکه زره سازد زره ساز زره گر.
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید