معنی زد

زد
معادل ابجد

زد در معادل ابجد

زد
  • 11
حل جدول

زد در حل جدول

  • فیلم سیاسی معروف
  • حرف آخر انگلیسی
  • فیلم سیاسی معروف، حرف آخر انگلیسی
فرهنگ معین

زد در فرهنگ معین

  • و بند (زَ دُ بَ) (اِمر.) (عا.) توطئه، توطئه - چینی.
  • (زَ) (اِ.) صمغ.
لغت نامه دهخدا

زد در لغت نامه دهخدا

  • زد. [زَ] (مص مرخم، اِ مص) لطمه و ضرب و صدمه و مشت و کوب. (ناظم الاطباء). زدن. و در ترکیب بکار رود.
    - زد و برد، زدن و بردن.
    - زد و بند، زدن و بستن.
    - زد و خورد، زدن و خوردن.
    - چشم زد، چشم زدن. کنایت از نگاه کوتاه. طرفه العین:
    چو در چشمه یک چشم زد بنگرید
    شد آن چشمه از چشم او ناپدید.
    نظامی.
    چشم زخم نیز بدین معنی آمده است.
    رجوع به زخم، چشم زخم، و زدن شود.
    || نبرد و جنگ و کارزار و پیکار و رزم. زد و خورد. جنگ و مجادله و محاربه. توضیح بیشتر ...
  • زد. [زَ / زِ] (اِ) ماده ٔ چسبناک که از درخت و گیاه بیرون می تراود و لفظ عربیش صمغ است و در تداول عامه آنرا با فتح زاء خوانند. (فرهنگ نظام). گویا در آخر بعض کلمات مرکب بمعنی صمغ است مانند بارزد، بام زد، بیرزد، تبرزد، یا طبرزد و کنگرزد. (یادداشت مؤلف). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

زد در فرهنگ عمید

  • صمغ،
  • زدن
    زده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): زبان‌زد، گوش‌زد،
    * زد‌و‌بند: [عامیانه، مجاز] ساخت‌و‌پاخت و سازش نهانی دو یا چندتن برای پیش بردن کاری یا به‌دست آوردن چیزی،
    * زد‌و‌خورد:
    یکدیگر را کتک زدن،
    [مجاز] جنگ،. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید