معنی زاییده شده
حل جدول
واژه پیشنهادی
فارسی به عربی
لغت نامه دهخدا
زاییده. [دَ / دِ] (ن مف) مولود. فرزند. زاده. || بوجود آمده. نتیجه. ثمره.
زاییده شدن
زاییده شدن. [دَ / دِ ش ُ دَ] (مص مرکب) تولید شدن. بوجود آمدن.
شده
شده. [ش َ دَه ْ] (ع اِ) رجوع به شَدْه ْ، شود.
شده. [ش َ ؟] (اِ) علم و نشان. (غیاث اللغات).
فرهنگ عمید
پیداشده،
به دنیاآمده، مولود، فرزند، زاده،
مترادف و متضاد زبان فارسی
متولد، مولود، حاصل، نتیجه
معادل ابجد
346