معنی زاینده

لغت نامه دهخدا

زاینده

زاینده. [ی َ دَ / دِ] (نف) والد. بچه آورنده. مقابل تخم گذار (در حیوانات). || (اِ) مادر. (شرفنامه ٔ منیری) (آنندراج) (ناظم الاطباء):
ز زاینده قیصر برافراخت بال
که آن زادنش فرخ آمد بفال.
فردوسی.
فکندی به تیمار زاینده را
به آتش سپردی فزاینده را.
فردوسی.


زاینده رود

زاینده رود. [ی َ دَ / دِ] (اِخ) رودخانه ٔ نکا، از رودهای مازندران است که پس از بیرون از زیر پل قدری که جلو میرود زاینده رود نام دارد و پس ازتقسیم شدن به سه شعبه داخل دریای خزر میشود. (از ترجمه ٔ سفر نامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 214).

زاینده رود. [ی َ دَ / دِ] (اِخ) بلوک کوچکی است درکنار رودخانه ٔ نکا «از رودخانه های مازندران ». (از ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 214).

زاینده رود. [ی َ دَ / دِ] (اِخ) معروف است و نام رود مشهور اصفهان است. (آنندراج). نام رودخانه ٔ اصفهان است و زنده رود هم همان است. (فرهنگ نظام). در مرآت البلدان آمده: زاینده رود که آنرا زنده رود نیز گویند، از رودهای نامی دنیا است و اکابر علمای جغرافی آنرا توصیف نموده چنانکه یاقوت در معجم البلدان و مراصد الاطلاع گوید: آب زاینده رود اعذب میاه عالم است. و ابن ملک در تقویم البلدان در ذکر انهار گوید: زنده رود نهر بزرگی است بدروازه ٔ اصفهان. فصحای عرب و عجم نظماً و نثراً از این رود مدح نموده اند. مرتضی قلیخان بن نظام الدوله گوید:
سقی صفحتی زاینده رود کهامه
یلث باعلی منحناه جامها
و لازال دمعی نائیاً عن قطارها
اذا شح یوماً فی جداه غمامها
بنفسی شاط یثلج الصدر مائه
و ان طال مابین الضلوع اوامها
یبل اوارالقلب بردنمیره
و یضرم ناراً لایبوخ ضرامها
تخال العذاری عقدها من حصانه
فیلمسه مهما یغیب نظامها.
معتمدالدوله در جام جم در ذیل احوال اصفهان گوید: زنده رود از جنب اصفهان میگذرد و از بند مروان گذشته در ریگ زار فرومیرود. حمداﷲ مستوفی در شرح انهار و عیون و آبار گوید: آب زنده رود از کوه زرد و جبال لر بزرگ، بحدود جوی سردبرمیخیزد و بر ولایت رودبار لرستان گذشته، در ولایت فیروزان و اصفهان و یزد و در ولایت رویدشتین در زمین گاوخانی منتهی می شود و طولش هفتاد فرسنگ می باشد و در شرح جبال نیز حمداﷲ گوید: کوه زرد در لرستان است. مؤلف گوید: این کوه معروف به زردکوه و در حدودی است از لرستان که نزدیک به نشیمن گاه طایفه ٔ بختیاری است ومخرج زاینده رود است. مجرای زاینده رود، در اغلب مواضع، زهاب و چشمه ها است که آب آنها مدد آبی است که خارج می شود از مخرج اصلی زنده رود. سرچشمه ٔ آب کرند، مجاور سرچشمه ٔ زاینده رود است و از این مخرج رودخانه ٔ عظیمی جاری می شود. بارها سلاطین عظیم الشأن ایران قصد کردند که آب کرند را از مجرای طبیعی برگردانند و داخل مجرای زاینده رود کنند که به جلگه ٔ اصفهان جاری شود و این نیت اگر وقوع مییافت هرآینه فوائد زیاد داشت.
از سلاطین صفویه، اول پادشاهی که به این خیال افتاد، شاه طهماسب بزرگ بود و او میخواست که کوه فاصله ٔ میانه ٔ سرچشمه ٔ زاینده رود و سرچشمه ٔ کرند را سوراخ و آب آنرا مزید زاینده رود کند ولی بواسطه ٔ بعضی چشمه های آب که مجاور معدن گوگرد و در این کوه بود، عمله جات چند ذرعی که کار کردند، گوگرد اغلبی را هلاک کرد و ازصرافت افتادند. شاردن که در زمان شاه عباس ثانی به اصفهان سفر کرده نوشته که: شاه طهماسب. مخارج گزافی برای انجام این مقصود نمود و جمعی کثیر هلاک شدند و بغرض خود نایل نگردید. بعد از شاه طهماسب شاه عباس بزرگ هم به این خیال افتاد و میخواست بعوض اینکه کوه را سواخ کند، از قله ٔ کوه تا دامنه، دره ای تشکیل دهد و به این تدبیر آب جاری سازد ولی به اندازه ٔ شاه طهماسب کار نکرد. چون در آن وقت معروف بود که در اثر برف، در این کوه زیاده از چهار ماه نمیتوان کار کرد. شاه عباس منصرف گشت ولی شاه عباس ثانی، خیال بزرگ اجداد خود را از دست نداد. اقورلوبیک که امیر دیوان و از رجال معتبر بود چون املاک زیاد در حوالی اصفهان داشت شاه را به این عمل تشویق میکرد. تدبیری که بخاطر وی رسیده بود این بود که سدی در جلو چشمه ٔ آب کرند بسته شود که آب تا سطح مساوی مجرای زاینده رود بالا بیاید و بطرف اصفهان جاری شود. این نقشه پس از مخارج زیاد بنتیجه نرسید. بعدها محمدبیک صدراعظم، بترغیب مهندس «شنه » فرانسوی بدین کار همت گماشت. برطبق تدبیر اومیبایست کوه را بشکافند، این تدبیر نیز عقیم ماند... بالجمله زنده رود از کوهستان سمت شمال جاری است و در شهر اصفهان سه پل بر روی آن بنا نموده اند. عقیده ٔ شاردن این است که زاینده رود بنفسه چندان عظمتی ندارد. شاه عباس از سی فرسخی آبی به او الحاق کرده که مایه ٔ فزونی آن شده. بهرحال از مخرج آن تا رویدشت تقریباً هشتاد فرسخ است و این رود در این امتداد جریان دارد و از بس رود پر منفعتی است اهل اصفهان آن را زین رود نیز نامیده اند. در عجایب المخلوقات نوشته که آب زاینده رود از دهی بیرون می آید که آنرا بنای می نامند. (از مرآت البلدان ج 1 ص 96، 97، 98).
زاینده رود که به اسم زنده رود و زرینه رود نامیده میشود از دامنه ٔ شرقی زردکوه بختیاری از کوه رنگ سرچشمه میگیرد.و شعب دیگری از چهار محال و فریدن به آن میرسد و بالاخره آب آن بین هفت بلوک تقسیم میشود و هریک از بلوک در موقع مخصوصی از قسمتی از آب استفاده میکنند. نهرهائی را که از زاینده رود منشعب میشود مادی می نامند.
تقسیم آب یا (ونش) از اینقراراست که: صبح روز 67 عید نوروز شروع به عمل شده و 33نفر نماینده از طرف مالکین بلوک آبخور انتصاب میشوند از این قرار: لنجان و النجان 10 نفر. جی و ماربین 10 نفر. کراج سه نفر. رودشتین 10 نفر و این هیئت مخارج ونش های کلیه ٔ بلوک را معین نموده بشعبه ٔ میاه اداره ٔ مالیه برای وصول میفرستند. از روز 76 عید شروع بعمل گردید در تمام مادیها که از اول پل کله تا آخر مادیهای براآن است خشک بند میشود و در نزد هر مادی، یک عمله مزدور می نشیند که از افراط و تفریط آب جلوگیری کند همچنین از اول لنجان تا براآن به پنج ناحیه تقسیم شده و هر ناحیه یک سرکشیک و چند تن نظامی، مفتش، میراب و سرمیر آب دارد و پانزده روز اول آب به رودشت میرود و به اصطلاح ونش رودشت است. پس از آن ونش لنجان و النجان است و کشیک براآن منحل میشود ولی چهار کشیک دیگر دائراند که بین لنجان و النجان وجی و ماربین تقسیم میشوند ونش النجان و لنجان، ابتدا 18 روز آب میرود و پس از آن ونش ماربین 12 روز و مجدداً 9 روزبه لنجان و النجان و 6 روز به جی و ماربین میرود تااول مهرماه و از اول مهرماه ونش لنجان و النجان 11 روز و ونش جی و ماربین 7 روز است. و بعد ونش آب رودشت و براآن و کراج 22 روز است - (15 روز رودشت و 7 روز براآن) و پس از آن رودخانه تا 75 نوروز آزاد است. این تقسیمات مطابق طوماری است که در - 923 هَ. ق. در زمان صفویه مرتب شده ولی گاهی بعلت کمی و زیادی بارندگی آنرا جزئی تغییری می دهند و بصیرت میرابها در رساندن آب بموقع، مداخله ٔ کافی دارد. (جغرافیای کیهان ج 2 ص 410 و 411).
در گاهنامه ٔ سیدجلال تهرانی آمده: زاینده روددر مجرائی بطول شصت و هفت فرسخ است. قسمت اولی آن در قعر دره های پرپیچ و کم مسافت واقع است و هر قدر پائین می آید، پیچ و خم کمتر می شود و فاصله ٔ آنها زیادتر. تا میرسد بکوه قلعه بزی واقع در پیچی بمسافت دو فرسخ، و برخلاف مجرای اصلی از مشرق به مغرب جریان میکند، تا کمی پایین پل فلاورجان، از آنجا بسبب یک پیچ واقع در امتداد مغرب به مشرق و بشکل مارپیچ چهار فرسخ مسافت تا شهر را قطع می کند در وسط این مسافت، کوه آتش گاه واقع است که از قله ٔ آن رودخانه، ماروان و نقره گون دیده می شود. شاید بهمین سبب بوده است که این کوه را ماربین نامیده اند و به این مناسبت دهات و مزارع اطراف این کوه را ماربین نامیده اند و از حیث میوه و اجناس تجارتی، مهم ترین بلوک است. (از گاهنامه تألیف سید جلال الدین تهرانی ص 89 از کتاب الاصفهان حاج میرزا سیدعلی جناب اصفهانی). و در ص 93 آن کتاب آمده: زاینده رود دوازده پل دارد:
1- پل زمان خان، دارای دودهنه برای عبور به کاشان و عراق. 2- پل کله، که شش فرسخ پائین تر از پل زمان خان قرار دارد و برای عبور از اصفهان به چهارمحال است. 3- پل بابامحمود، هشت فرسخ پائین تر از پل کله واقع و برای عبور اهالی لنجان است. 4- پل فلاورجان، این پل دو فرسخ با پل بابامحمود فاصله دارد. 5- پل ماربانان، فاصله این پل با پل فلاورجان چهار فرسخ است. 6- پل اﷲ وردی خان معروف به سی و سه پل یا سی و سه چشمه، این پل معبر جلفا است به شهر، و در اصفهان در جنوب شهر در منتهی الیه خیابان چهارباغ واقع گشته است. 7- پل جویی، این پل که قریب یکهزار ذرع با پل اﷲ ورودی خان فاصله دارد، در میان عمارات سلطنتی صفویه واقع و معبر عمارت هفت دست و آینه خانه و عمارات سلطنتی بوده است. بر روی آن جویی از سنگ ساخته شده که آب را از آن جوی می بردند. 8- پل خواجو، این پل صد ذرع پایین تر از پل جویی و معبر قوافل شیراز است و از عجایب کارهای بنایان قدیم است. 9- پل شهرستان، یک فرسخ پس از پل خواجو. 10- پل چوم، یک فرسخ پس از پل شهرستان. 11- پل دشتی، یک فرسخ بعد از چوم ولی حالا در کنار رودخانه است. 12- پل ورزند.
در فرهنگ جغرافیائی ایران آمده: نام رودخانه ٔ مهمی است در استان دهم که اکثر آبادیهای آن استان از این رودخانه مشروب میشود. سه چشمه ٔ رودخانه ٔ مذکور از کوههای زرد بختیاری و انتهای آن باطلاق گاوخونی است. تقسیم آب زاینده رود مطابق طومار معروف شیخ بهائی تا این تاریخ بشرح زیر بین بلوکات اصفهان تقسیم میشود. آب رودخانه پس از عبور ازکوههای فریدن و مشروب نمودن اراضی ساحلی و بلوک آیدغمش بین هفت بلوک مشروحه ٔ زیر از لحاظ زمان در طول مدت یکسال روی سه اصل زیر: 1- مختص یعنی آب زاینده روداز 15 اردیبهشت تا آخر برج و از 15 آذر تا آخر برج مخصوص به بلوک رودشتین است 2- مشترک یعنی آب زاینده رود از آخر اردیبهشت الی 6 ماه بطور مشترک در اختیار بلوک زیرین است 3- آزاد یعنی از آخر آذر ماه الی 15 اردیبهشت ماه آب زاینده رود آزاد بوده و همه آبادیها می توانند از آب آن استفاده نمایند. طبق طومار شیخ بهائی آب رودخانه به سی و سه سهم تقسیم میشود که بوسیله ٔ آنها که از رودخانه ٔ زاینده رود منشعب شده و آنها را مادی می نامند آب را به قراء میرسانند:
1- بلوک لنجان 6 سهم. 2- بلوک النجان 4 سهم. 3- بلوک ماربین 4 سهم. 4- بلوک جی 6 سهم. 5- بلوک کرارج 3 سهم.6- بلوک رودشتن ویرا 10 سهم.
و این سی و سه سهم به 275 سهم و سیزده مادیها تقسیم میگردد. شش سهم لنجان و آیدغمش بصد و سیزده سهم قسمت شده همین سهام دوباره به 357 سهم تقسیم میگردد. چهار سهم لنجان مابین مادیها به 47/5 قسمت شده و مجدداً به 315/15 سهم تقسیم می شود. چهار سهم ماربین به 29 سهم و دوباره به 382 سهم قسمت میشود. شش سهم جی به 37 و مجدداً به 387 سهم تقسیم میشود و از ده سهم رودشتین چهار سهم متعلق به براآن و شش سهم از رود دشت است چهار سهم براآن به 15 سهم و دوباره به 86 سهم قسمت شده است و شش سهم رودشتین به 24 مادی و بین قراء به 230 سهم تقسیم میشود. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10). رجوع به قاموس الاعلام ترکی: زنده رود، تاریخ گزیده چ لندن ص 105 و 542 و مجمل التواریخ گلستانه و تاریخ عالم آرای عباسی ص 544، 545، 668، 837، 850، 949، 1111 و ترجمه ٔ بلدان و خلافت شرقی ص 242 و اسپهان، اصفهان، پل اﷲ وردی خان، پل جویی، پل جلفا، زرینه رود، زنده رود، زردکوه و ماربین و ونش و مادی شود.

زاینده رود. [ی َ دَ] (اِخ) زنده رود. نام کتابی است که زنده ازرم حکیم سپاهانی زردشتی، بروزگار خسروپرویز در شناسائی روان پاینده پرداخته و اقوال فرزانگان ایران را در آن جمع کرده و ترجمه ٔ آن از لغت پارسی صرف به لغت متداوله آمیخته در نزدمولف حاضر است. (انجمن آرا) (آنندراج). در رساله ٔ «آذر کیوان و پیروان » آمده: زنده رود رساله ای است که با رساله ٔ خویشتاب بضمیمه ٔزردست افشار (بغلط زردشت افشار) در مطبعه ٔ دوربین بمبئی بدرخواست سرجمشید جی جی بای اول بطبع رسید. رجوع به آذرکیوان و پیروان او بقلم دکتر معین ص 9 شود.

فارسی به انگلیسی

زاینده‌

Gen _, Detergent, Fertile, Generator, Matrix, Motherly, Nascent

فرهنگ عمید

زاینده

دارای توانایی زاییدن،
[مجاز] دارای توانایی خلق و ابداع، آفریننده،
[قدیمی، مجاز] افزون‌شونده،

حل جدول

زاینده

پدید آورنده

زایا


بسیار زاینده

زایا

ولود


زاینده رود

رودی در اصفهان

مترادف و متضاد زبان فارسی

زاینده

زایا، مولد،
(متضاد) نابارور

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

زاینده

والد، بچه آورنده

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

زاینده

77

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری