معنی زابل

زابل
معادل ابجد

زابل در معادل ابجد

زابل
  • 40
حل جدول

زابل در حل جدول

  • شهری در سیستان و بلوچستان
فرهنگ معین

زابل در فرهنگ معین

  • گوشه ای است از موسیقی (در سه گاه، چهارگاه)، نام شهری در استان سیستان و بلوچستان. [خوانش: (بُ) (اِ. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

زابل در لغت نامه دهخدا

  • زابل. [ب َ / ب ِ] (ع ص) مرد کوتاه بالا. (منتهی الارب). و رجوع به زبل در لغت نامه شود. توضیح بیشتر ...
  • زابل. [ب ُ] (اِخ) نام ولایت سیستان است. (برهان قاطع). نام ولایتی که آن را نیمروز نیز خوانند و زاول نیز لغت است. (شرفنامه ٔ منیری). نام ولایت سیستان است و آن را نیمروز نیز خوانند. (فرهنگ جهانگیری). نام شهری است از ولایت سیستان. (غیاث اللغات از سراج و چراغ هدایت) (فرهنگ جهانگیری). سیستان است، و بعضی گفته اند زابل بضم باء مغیّر زاول است یا معرب آن علی الاختلاف. (فرهنگ رشیدی). مملکتی است عریض، محدود است از سمت شرق بولایت کابلستان و از غرب به سیستان و از جنوب بدیار سند و از شمال بجبال هزاره و خراسان، طولش بیست مرحله و عرضش پانزده، بیابانش بیش از کوهستان است. توضیح بیشتر ...
  • زابل. [ب ُ] (اِخ) قومی و جماعتی است. (برهان قاطع). || (اِ) شعبه ای است از موسیقی. (برهان قاطع). اصلی است. (شرفنامه ٔ منیری). مقامی است از مقامات سرود. (غیاث اللغات از سراج و چراغ هدایت و فرهنگ). گوشه ای از چهل و هشت گوشه ٔ موسیقی است. مقامی است از موسیقی چنانکه از منشآت ملاطغرابوضوح می پیوندد. (آنندراج). خسرو گوید:
    پیرزنی چنگ تهمتن مثال
    رخش روان کرده به زابل چو زال.
    (فرهنگ رشیدی ص 300).
    و رجوع به فرهنگ شعوری شود. توضیح بیشتر ...
  • زابل. [ب َ] (اِخ) شهری است به سند. (منتهی الارب).

فرهنگ عمید

زابل در فرهنگ عمید

  • گوشه‌ای در دستگاه‌های سه‌گاه و چهارگاه،
    از شعبه‌های بیشت‌وچهارگانۀ موسیقی ایرانی،. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

زابل در فرهنگ فارسی هوشیار

  • گوشه ایست از موسیقی (در سه گاه و چهار گاه) . کوتاه
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید