معنی رگزنی

مترادف و متضاد زبان فارسی

رگزنی

حجامت، فصد


فصد

حجامت، خونگیری، رگزنی

حل جدول

رگزنی

فصد


وسیله رگزنی

نیشتر

تیغ، ادر


فصد

رگزنی

انگلیسی به فارسی

bloodletting

رگزنی


scanning

آزمایش، وارسی، رگزنی، خط زنی، مطالعه، تحقیق، پویش

فرهنگ فارسی هوشیار

ورید قیفال

سراروی رگ رگزنی


فصاده

‎ رگزنی خونگیری، مزد رگزن


فصاد

خونگیری رگزنی براغ خونگیر رگزن (صفت اسم) آنکه رگ کسان را فصد کند رگزن.

معادل ابجد

رگزنی

287

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری