معنی روشنی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
روشنایی، فروغ، نور،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
پرتو، تابش، درخشش، روشنایی، رونق، شعاع، صراحت، ضیا، فروغ، وضوح
فارسی به انگلیسی
Clarity, Clearness, Light, Lightness, Lucidity, Perspicuity, Specificity, Sunniness, Vividness
فارسی به عربی
توضیح، لمعان، وضوح
سخن بزرگان
زن اگر موافق باشد رحمت الهی و در غیر این صورت، بلای آسمانی است.
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
566