معنی روسو

لغت نامه دهخدا

روسو

روسو. [س ُ] (اِخ) فیلیپ...نقاش فرانسوی (1816- 1886م.). رجوع به لاروس شود.

روسو. [س ُ] (اِخ) هانری...نقاش فرانسوی (1844- 1910م.). رجوع به لاروس شود.

روسو. [س ُ] (اِخ) تئودر... نقاش فرانسوی (1812- 1867م.) رجوع به لاروس بزرگ شود.

روسو. [س ُ] (اِخ) ساموئل الکساندر. آهنگساز فرانسوی (1853- 1904 م.). رجوع به لاروس شود.

روسو. [س ُ] (اِخ) مارسل اوگوست لوئی... آهنگساز فرانسوی متولد در 1882م. رجوع به لاروس شود.

روسو. [س ُ] (اِخ) ژان... موسیقیدان فرانسوی که در نیمه ٔ دوم قرن هفدهم می زیست رجوع به لاروس شود.

روسو. [س ُ] (اِخ) ژاک... نقاش فرانسوی که در 1630م. متولد شد و در سال 1693 در لندن درگذشت رجوع به لاروس شود.

روسو. [س ُ] (اِخ) پیر... نویسنده فرانسوی. در حدود 1725 م. در تولوز متولد شد و در 1785 در بویون وفات یافت. رجوع به لاروس شود.

روسو. [س ُ] (اِخ) ژان باتیست... شاعر فرانسوی که در 1617م. در پاریس متولد شد و در 1741 در بروکسل درگذشت غزلیات و هجویات او در ادبیات فرانسه مشهور است رجوع به لاروس شود.

روسو. [س ُ] (اِخ) ژان ژاک روسو. نویسنده و متفکر مشهور فرانسوی و یکی از کسانی که در انقلاب فرانسه و ظهور سبک رمانتیسم مؤثر بوده است. وی در سال 1712 میلادی در شهر ژنو متولد شد مادرش زود از دنیا رفت و پدرش که ساعت ساز بود نتوانست از او نگاهداری کند در نتیجه از دوران کودکی روزگار دربدری و بی خانمانی وی آغاز گردید. علت اصلی دربدری روسو پرهوسی و تندمزاجی و غرور و خودپسندی و سوء ظن شدید او بود. روسو نتوانست به تحصیلات مرتبی بپردازد و در جوانی فضل و کمال فراوانی فرانگرفت اما مردی حساس و باذوق و پرشور وصاحب قلم بشمار میرفت. بیشتر عقاید او با افکار معاصرانش متباین بود اما چون نوشته هایش با بلاغت و حرارت و استواری توأم بود مؤثر واقع می شد تا نزدیک چهل سالگی اثر مهمی از او ظاهر نشد تا اینکه انجمن ادبی یکی از شهرهای فرانسه مسئله ای میان دانشمندان طرح کرد که در آن باب رساله بنویسند و جایزه بگیرند و مسئله این بود: «آیا تجدید عهد علم و ادب و هنر برای تهذیب مردم سودمند بوده یا زیان رسانیده است ؟» روسو در این مسابقه شرکت کرد و جایزه را برد. رساله ٔ او مبنی بر این بود که «علم و ادب ظاهر مردم را آراسته می کند اما باطن را فاسد میسازد و طبع را منحرف می کند و بدل و دماغ حالتی مصنوعی می بخشد...» سه سال بعد همان انجمن باز موضوعی طرح کرد باین مضمون که «منشاء نبودن مساوات در میان مردم چیست و آیا قانون طبیعت آن را روا می دارد؟» روسو در این باب نیز رساله ای نوشت و در ضمن آن اظهار نظر کرد که علت نبودن مساوات در میان مردم تمدن و هیئت اجتماعی است و انسان هرچه در راه علم و صنعت پیشرفت کند از طبیعت دور می افتد و در فساد غوطه ور می شود. این عقاید با افکار دانشمندان آن عصر که شور و شوقی تمام نسبت بعلم و معرفت و تمدن داشتندبکلی منافات داشت. ولتر بعد از خواندن رساله ٔ روسو با شیوه ٔ استهزایی مخصوص خود در ضمن نامه ای بوی نوشت: «حقایقی که شما به مردم می گویید آنها را خواهند پسندید اما عمل نخواهند کرد. زشتی تمدن انسانی را که ما از نادانی پناهگاه خود دانسته ایم بهتر از شما کسی جلوه گر نساخته و هیچکس این اندازه هوش و فهم بکار نبرده است که مردم را حیوان کند.» با اینکه روسو همه ٔ مفاسد و بدبختیهای انسان را از تمدن و زندگانی اجتماعی می دانست متوجه بود که بازگشت بحال طبیعی ممکن نیست و در پی آن بود که ترتیبی در جامعه داده شود تا درعین بهره مند بودن از فواید تمدن بحدی که ممکن است انسان به طبیعت نزدیک باشد. بعقیده ٔ روسو این مقصود بدو وسیله حاصل میشود یکی بوسیله ٔ برقرار کردن نظم و تربیت در جامعه دیگر بوسیله ٔ تربیت افراد. برای منظور اول، روسو کتاب «پیمان اجتماعی » یا «قرارداد اجتماعی » را نوشت روسو در این کتاب نظر داد که افراد باید اختیارات خود را به جماعت بدهند. جماعت یک کل شود که همه ٔ افراد جزء جدا نشدنی آن باشند و این کل صاحب اختیار مطلق باشد و جامعه را بر طبق قانون اداره کند و قانون نماینده ٔ اراده ٔتمام مردم و متضمن مصالح عموم باشد. برای منظور دوم روسو کتاب «امیل » را نوشت. در این کتاب داستان مانند کودکی باسم امیل موافق اصول و قواعدی که روسو معتقد بدانست پرورش داده شده است. دیگر از کتابهای روسو نوول «هلوئیز» (1761) و «اعترافات » است. عقاید روسو بخصوص آنچه در کتاب امیل بیان کرده بود میان ارباب سیاست و اولیای دین مسیح غوغایی برپا کرد کتاب او را سوزانیدند و نویسنده را تعقیب کردند او همچنان متواری و دربدر بود تا در سال 1778 در شصت وشش سالگی وفات کرد. هنوز مدتی از وفاتش نگذشته بود که گروه بسیاری معتقد او شدند و بتلافی خفتهایی که در زندگی کشیده بود از او قدردانی و تجلیل کردند تا آنجا که جسدش را به پانتئون انتقال دادند. (از لاروس) (سیر حکمت در اروپا ج 2 ص 115) (مقدمه ٔ قرارداد اجتماعی) (امیل).


ژان ژاک روسو

ژان ژاک روسو. [س ُ] (اِخ) رجوع به روسو شود.

حل جدول

روسو

پایتخت کشور دومینیکا


اثر روسو

قرارداد اجتماعی
بحثی پیرامون موسیقی مدرن (۱۷۴۳)
رساله دربارهٔ علم و هنر (۱۷۵۰)
روسو یکی از نویسندگان آنسیکلوپدی است و بیش‌تر مقالات مربوط به موسیقی و همچنین مقالهٔ گفتار دربارهٔ اقتصاد سیاسی از آثار او هستند.
غیب‌گوی روستا، اپرا (۱۷۵۲)
نارسیس یا عاشق خود، کمدی اجرا شده توسط بازیگران لوئی پانزدهم در ۱۸ دسامبر ۱۷۵۲
گفتار درباره منشأ نابرابری میان انسان‌ها (۱۷۵۵)
نامه‌ای به دالامبر درمورد تئاتر (۱۷۵۸)
نامه‌های اخلاقی (۱۷۵۸)
ژولی یا الوئیز جدید (۱۷۶۱)
قرارداد اجتماعی (۱۷۶۲)
امیل یا تربیت (۱۷۶۲)
نامه‌هایی از کوهستان (۱۷۶۴)
اعترافات (۱۷۶۵-۱۷۷۰)
رویاهای گردشگر تنها، ناتمام

واژه پیشنهادی

سخن بزرگان

ژان ژاک روسو

انسان آزاد آفریده شده است اما همه جا در زنجیری است که خود بافته است.

عشق حقیقی آتشی مخرب است که شعله خود را به سایر احساسات نیز می کشاند و آنها را با یک نیروی جدید، زنده می سازد. اینجاست که گفته اند عشق، قهرمانهایی را خلق می کند.

افراد سست اراده همیشه منتظر معجزه ها و رویدادهای شگفت انگیزند، اما افراد قوی، خود، آفریننده ی معجزه ها و رویدادهای شگفت انگیز هستند.

انسان از مادر، آزاد آفریده شده است.

مذهب چیز ثمربخشی است حتی برای انسانها هم لازم است.

درمان فقر جسمانی، ورزش؛ فقر روحانی، دین؛ فقر مالی، تلاش و فقر معنوی، دانش است.

هر عیش و لذتی را که در دنیا می بینید، دارای رنج و زحمت است و اگر همان زمان برای ما زحمت ایجاد نکند، در آینده اسباب دردسر می شود. فقط دو لذت وجود دارد که هرگز نتیجه ناگوار و پشیمانی دربر ندارند: نیکی کردن به مردم و انجام وظیفه.

بهترین وسیله برای جلب محبت دیگران، نیکی کردن به آنهاست.

مردم بدون عشق [همچون] کورانی هستند که به هیچ وجه به منزل نخواهند رسید.

سعی کنید همان طوری باشید که می خواهید دیگران شما را [آنگونه] ببینند.

ای وجدان، تو عامل بزرگی وجود انسان و اخلاقی بودن کارهای او هستی و بدون تو چیزی در وجود خود احساس نمی کنم که مرا در جهانی برتر از حیوانات قرار دهد.

بزرگترین تفاوت انسان و حیوان، فهم و اندیشه نیست، بلکه اراده و اختیار او است.

انسان همیشه برای چیزهایی که آرزو می کند قدرت کافی دارد؛ فقط سستی اراده است که نمی گذارد او در راه رسیدن به آرزوی خود گام بردارد.

مرد آنچه را می داند، می گوید و زن آنچه را که خوش آیند شنونده است.

در زنان هوش و در مردان استعداد بیشتر است. آنچه را زن با چشم دقت و بررسی می بیند، مرد با دیده عقل و اندیشه می نگرد.

بیش از سخن گفتن گفتارت را بسنج، چنان که بیش از کاشتن تخم شخم می زنی.

اندیشه های صرفاً ذهنی و کلی، منشأ بزرگترین خطاهای بشرند.

ایمان داشتن به تواناییهای خویش، نیمی از موفقیت و کامیابی است.

هر کس لطف بهار می خواهد، باید دشواری زمستان را تاب آورد.

هر پدیده ای زمانی که از دست آفریدگارش بیرون می آید خوب است و همین که به دست انسانها می افتد به تباهی می گراید.

ساده ترین درس زندگی این است: هرگز کسی را میازار.

برای اینکه بتوانیم کسی را دوست داشته باشیم، به زمان و آگاهی نیاز داریم. برای دوست داشتن، ابتدا باید داوری کرد و برای برتری دادن، باید نخست سنجید.

آنچه در دنیا برای انسان اهمیت دارد، انجام وظیفه است.

انسان، حیوانی بیمار است.

دوران جوانی، زمانی است برای به دست آوردن خرد؛ دوران کهنسالی، زمانی است برای به کار بستن آن.

می توان حقیقتی را دوست نداشت، اما نمی توان منکر آن شد.

فحش دلیل کسانی است که حق ندارند.

پول، زاده پول است. گاهی به دست آوردن اولین لیره دشوارتر از به دست آوردن میلیون لیره دوم است.

قلب، دانشمندترین فیلسوفان و دانایان است. کسی که دارای قلب پاک باشد به پند و اندرز فیلسوفان نیازی ندارد.

به طور کلی اشخاصی که زیاد می دانند، کم حرف می زنند و کسانی که کم می دانند، پر حرف هستند.

عموما اشخاصی که زیاد می دانند، کم حرف می زنند و کسانی که کم می دانند، پرحرف هستند.

آنچه بار زندگی را بر دوش ما سنگین تر می سازد، عموما زیاده روی در خود زندگی است.

زندگی، آنچه را که بخواهید به شما می دهد؛ به این شرط که خواسته هایتان مشخص و روشن باشد. آنچه را که می خواهید پیوسته بجویید و مطمئن باشید که به آن می رسید.

کسانی که دیر قول می دهند، خوش قول ترین مردان دنیا هستند.

معادل ابجد

روسو

272

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری