معنی روسری
لغت نامه دهخدا
روسری. [س َ] (اِ مرکب) پارچه ای که زنان بر سر می افکنند و معمولا در زیر چانه گره می زنند. چارقد. در گناباد خراسان بمعنی چادرچه و چادرنماز مستعمل است.
فارسی به انگلیسی
Headdress, Headgear, Hood, Mantilla, Napkin, Scarf
فارسی به ترکی
baş örtüsü
فرهنگ معین
(سَ) (اِمر.) پارچه ای معمولاً سه گوش یا چهارگوش (به صورت سه تا شده) که زنان سر و گردن خود را با آن می پوشانند.
حل جدول
لچک
چهارقد
روسری سهگوش
لچک
روسری زنان
سرانداز
روسری زنانه
سرانداز
روسری آبی
فیلمی با بازی بهناز جعفری
فارسی به عربی
فرهنگ فارسی هوشیار
پارچه ای که زنان بر سر می افکنند و معمولا در زیر چانه گره میزنند، چار قد
واژه پیشنهادی
مترادف و متضاد زبان فارسی
چارق، چارقد، حجاب، مقصوره، مقنعه
فارسی به آلمانی
Haube (f), Kappe (f), Kapuze (f), Verdecken, Krawatte (f), Schal (m)
معادل ابجد
476