معنی روانگردان
حل جدول
واژه پیشنهادی
اکس
مترادف و متضاد زبان فارسی
تریاک، روانگردان، مخدر
تخدیرکننده
روانگردان، مخدر، سستکننده، کرختساز
کیفآور
روانگردان، سکرآور، مکیف، نشئهزا،
(متضاد) خماریزا
روانشناسی
داروهای محرک: آن دسته از داروهای روانگردان که برانگیختگی را افزایش می دهند، مانند کوکائین، آمفتامین
Psychoactive Drugs
داروهای روانگردان: داروهای اثرگذار بر رفتار و فرآیندهای روانی -> داروهای توهم زا، داروهای کندساز، داروهای محرک
معادل ابجد
532