معنی رواسی

رواسی
معادل ابجد

رواسی در معادل ابجد

رواسی
  • 277
حل جدول

رواسی در حل جدول

  • کوه های بلند و پابرجا
لغت نامه دهخدا

رواسی در لغت نامه دهخدا

  • رواسی. [رَ] (ع ص، اِ) رواسی من الجبال،کوههای محکم و استوار. (منتهی الارب). کوههای استوار. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی). کوههای پابرجا و استوار. (از اقرب الموارد). الجبال الرواسی، کوههای پابرجا. (از معجم متن اللغه). راسیات. (منتهی الارب) (معجم متن اللغه). رجوع به راسیات شود: هو الذی مَدَّ الارض و جعل فیها رواسی. (قرآن 3/13). توضیح بیشتر ...
  • رواسی. [رَوْ وا] (ص نسبی) نسبت است به رواس و رأس و صحیح آن با همزه (رأاس) است نه با واو و اصحاب حدیث آن رابا «واو» ذکر کنند. (از اللباب فی تهذیب الانساب). توضیح بیشتر ...
  • رواسی. [رَوْ وا] (اِخ) ابوالفتیان عمربن ابی الحسن عبدالکریم بن سعدویه دهستانی رواسی. از حفاظ حدیث است. وی به سال 503 هَ. ق. در سرخس درگذشت. (از اللباب فی تهذیب الانساب). توضیح بیشتر ...
  • رواسی. [رَوْ وا] (اِخ) مسعربن کدام الرواسی. ازائمه ٔ کوفیان است و گویند او را به سبب بزرگی سرش بدین نسبت خوانده اند. (از اللباب فی تهذیب الانساب). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

رواسی در فرهنگ عمید

  • کوه‌های بلند و پابرجا، کوه‌های استوار،
فرهنگ فارسی هوشیار

رواسی در فرهنگ فارسی هوشیار

  • (تک: راسیه) ایستاها پا برجاها، کوه های استوار (اسم) جمع راسیه ثابتها راسخها، کوههای سخت بنیاد. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی آزاد

رواسی در فرهنگ فارسی آزاد

  • رَواسِی، کوههای سخت و بلند
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید