معنی روادید

روادید
معادل ابجد

روادید در معادل ابجد

روادید
  • 225
حل جدول

روادید در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

روادید در مترادف و متضاد زبان فارسی

فرهنگ معین

روادید در فرهنگ معین

  • (رَ) (اِمر. ) امضاء یا عبارتی که نوشته ای را تأیید کرده و به آن اعتبار می بخشد. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

روادید در لغت نامه دهخدا

  • روادید. [رَ] (اِ مرکب) عبارت و امضایی است که نوشته ای را دارای اعتبار می سازد مانند روادید کنسول روی گذرنامه ها. ویزا. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

روادید در فرهنگ عمید

  • اجازه‌نامه‌ای همراه با مهر و امضای نمایندۀ یک کشور که به خارجیان برای ورود به آن کشور داده می‌شود، ویزا،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

روادید در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

روادید در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

روادید در فرهنگ فارسی هوشیار

  • عبارت و امضائی که نوشته را دارای اعتبار کند، ویزا
فارسی به آلمانی

روادید در فارسی به آلمانی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید