معنی رمان ارنست همینگوى

پیرمرد و دریا

مردم در جنگ

تپه های سبز آفریقا

کیمیاى شیطان

تپه های سبز آفریقا

ارنست همینگوى

تپه های سبز آفریقا

وداع با اسلحه

ارنست. [اِ ن ِ] (اِخ) یکی از سلاطین ساکس و پسر فردریک دوم است. ارنست پس از وفات وی در 1464 م. بسلطنت رسید و در سال 1485 م. ملک موروث خود را با برادر کوچک خویش آلبرت تقسیم کرده دو سلاله از نسل این دو برادر بوجود آمد: یکی سلاله ٔ ارنست که حائز رتبه ٔ دوکی در ساکس گردید و دیگری سلاله ٔ آلبرت که حائز مقام سلطنت آن ناحیه شد. (قاموس الاعلام ترکی).

رمان. [رَ] (نف) ترسو و هراسان و گریزان. (ناظم الاطباء). شمان. (از برهان قاطع). رمنده. در حال رمیدن. رجوع به رمیدن شود:
بیابانی از وی رمان دیو و شیر
همه خاک شخ و همه ره کویر.
فردوسی.
رمان دید از او نامداران خویش
بر آنسان که بیند رخ گرگ میش.
فردوسی.
شد آن لشکر گشن پیش تورگ
رمان چون رمه ٔ میش از پیش گرگ.
اسدی.
هوا جای خاک و زمین جای خون
رمان ژنده پیلان و گردان نگون.
اسدی.
آنکه از گربه ای رمان باشد
کی خدای همه جهان باشد.
سنائی.

رمان. [رُم ْ ما] (ع اِ) انار و آن شش مزه دارد مانند سیب. (آنندراج). نار: فیهما فاکهه و نخل و رمان. (قرآن 68/55). رجوع به انار شود.

رمان. [رُم ْ ما] (اِخ) نام قصری است در واسط عراق و ابوهاشم یحیی بن دینار رمانی بدانجا منسوب است. (معجم البلدان).

رمان. [رُم ْ ما] (اِخ) نام کوهی در سرزمین طی واقع در غرب کوه سلمی از کوههای طی. خالدبن ولید رابا جمعی از مرتدین در این ناحیه محاربه ای رخ داد و آنها دوباره به اسلام بازگشتند. (از معجم البلدان).

ارنست اگوست. [اِ ن ِ اُ] (اِخ) نخستین امیر هانور که حق انتخاب امپراطور را داشت. مولد او کالِنْبِرگ است. و در جنگهای ضدّ لوئی چهاردهم (1629- 1698 م.) شرکت کرد.

ارنست اگوست. [اِ ن ِ اُ] (اِخ) پادشاه هانور، پسر ژرژ سوم پادشاه انگلستان. مولد او لندن است. وی در جنگ با عساکر فرانسه در هنگام انقلاب و عصر امپراطوری (1771- 1851 م.) ابراز شجاعت کرده است.

1133