معنی رمانتیسم

لغت نامه دهخدا

رمانتیسم

رمانتیسم. [رُ] (فرانسوی، اِ) سبک نویسندگان و هنرمندان پیرو مکتب رمانتیک. رجوع به رمانتیک شود.

فرهنگ معین

رمانتیسم

(رُ نْ) [فر.] (اِ.) نام نهضتی ادبی و هنری در اواخر قرن 18 و 19 م. که قواعد و سنت های کلاسیسم را مانع درک طبیعت، لذت بردن از آن و بیان آن می دانست، این مکتب به برتری احساسات و تخیل بر عقل باور داشت و معتقد بود که هنرمند باید بدون هیچ قیدی - هنر یا [خوانش: (رِ) [ع.] (اِ.)]

حل جدول

رمانتیسم

مکتب خیال پردازی

عصری از تاریخ فرهنگ در غرب اروپا

فرهنگ عمید

رمانتیسم

مکتبی هنری و ادبی که در نیمۀ دوم قرن هجده و دهه‌های اول قرن نوزدهم در اروپا رواج داشت و با تکیه بر اصول فردگرایی و آزادی، خواهان بازنمایی احساسات درونی، عواطف شخصی، و زندگی مردم عادی بود، رمانتی‌سیسم،

فرهنگ فارسی هوشیار

رمانتیسم

سبک نویسندگان و هنرمندان پیرو مکتب رمانتیک

اطلاعات عمومی

واژه پیشنهادی

اثری از یوهان گوته داستان پرداز و نویسنده رمانتیسم آلمانی

مهرداد

فرشته جنگجو

شرکای جرم

هوس عاشق

اعترافات یک روح پاک

شریکان جرم

ایفی ژنی

اگونت

معادل ابجد

رمانتیسم

801

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری