معنی رمارم
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
دسته دسته، گروه گروه، مقابل، برابر، پیاپی، پی در پی،
فرهنگ عمید
گلهگله،
دستهدسته، گروهگروه،
پیدرپی، پیاپی،
گوناگون: گویند که فرمانبر جم بود جهان پاک / دیو و پری و دام و دد و خلق رمارم (عنصری: ۲۰۲)،
مقابل،
برابر: بسیار مگوی هر چه یابی / با خار مدار گُل، رمارم (ناصرخسرو: ۱۴۸)،
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
گروه گروه، پی در پی
معادل ابجد
481