معنی رفوزه شده

حل جدول

رفوزه شده

ردی


رفوزه

رد


رفوزه ها

اثری از ابوالفضل زروئی نصرآباد


رد شده

رفوزه

لغت نامه دهخدا

رفوزه

رفوزه. [رُ زِ] (فرانسوی، ص) مردود «در امتحان ». (فرهنگ فارسی معین) (از یادداشت مؤلف). رجوع به رفوزه شدن و رفوزه کردن شود.


رفوزه شدن

رفوزه شدن. [رُ زِ ش ُ دَ] (مص مرکب) رد شدن. (در امتحان). پذیرفته نشدن. مقابل قبول شدن. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به رفوزه و رفوزه کردن شود.


رفوزه کردن

رفوزه کردن. [رُ زِ ک َ دَ] (مص مرکب) رد کردن «در امتحان ». نپذیرفتن در امتحان. مقابل قبول کردن. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به رفوزه و رفوزه شدن شود.


شده

شده. [ش َ دَه ْ] (ع اِ) رجوع به شَدْه ْ، شود.

فرهنگ معین

رفوزه

(رِ زِ) [فر.] (اِمف.) رد شده در امتحان.

فرهنگ فارسی هوشیار

رفوزه

مردود، رد شدن، پذیرفته نشدن، رد کردن کسی در امتحان


رفوزه کردن

(مصدر) رد کردن (در امتحان) پذیرفته نشدن مقابل قبول کردن.


رفوزه شدن

زه زدن واخوردن (مصدر) رد شدن (در امتحان) پذیرفته نشدن (در امتحان) مقابل قبول شدن.

فرهنگ عمید

رفوزه

ردشده، مردود در امتحان،

مترادف و متضاد زبان فارسی

رفوزه

ردشده، مردود، ناکام، ناموفق،
(متضاد) قبول

فارسی به ایتالیایی

معادل ابجد

رفوزه شده

607

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری