معنی رزن

رزن
معادل ابجد

رزن در معادل ابجد

رزن
  • 257
حل جدول

رزن در حل جدول

  • شهری در استان همدان
لغت نامه دهخدا

رزن در لغت نامه دهخدا

  • رزن. [رَ] (ع اِ) جای بلند و هموار که آب ایستد در وی. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب). مکان مرتفع که به طمأنینه آب در آن گرد آید. ج، رُزون، رِزان. (از اقرب الموارد). چنبر آب در کوه و گویند: جای مرتفع که در آن آب بایستد. (فرهنگ نظام). || تل کوچک. (فرهنگ نظام). تل خرد. ج، رُزون. (مهذب الاسماء). توضیح بیشتر ...
  • رزن. [رَ] (ع مص) بدست برداشتن چیزی تا گرانی و سبکی وی معلوم گردد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || اقامت کردن در جایی. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برگراییدن. (تاج المصادر بیهقی) (از مصادر اللغه ٔ زوزنی). برانگیزانیدن. (دهار). توضیح بیشتر ...
  • رزن. [رِ] (ع اِ) کرانه. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب). ناحیه. (از اقرب الموارد). توضیح بیشتر ...
  • رزن. [رَ زَ] (اِخ) دهی از دهستان تترستان بخش نور شهرستان آمل. سکنه ٔ آن 160 تن. محصولات عمده ٔ آن غلات و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). توضیح بیشتر ...
  • رزن. [رَ زَ] (اِخ) نام محلی در کنار راه قزوین و همدان میان ماهینان و خمیقان در 296هزارگزی تهران. (یادداشت مؤلف). توضیح بیشتر ...
  • رزن. [رَ زَ] (اِخ) نام بخش و نیز قصبه ٔ مرکز بخش رزن شهرستان همدان. ادارات دولتی قصبه: بخشداری، دارایی، پست و تلگراف، اقتصاد، غله و نان، دسته ٔ ژاندارمری. بوسیله ٔ تلفن با شهرهای مجاور ارتباط دارد. سکنه ٔ آن 1500 تن. محصولات عمده ٔ آن غلات و حبوب و لبنیات و انگور. آب مزروعی آنجا از قنات و رودخانه ٔ ورقستان. و مشخصات بخش بشرح زیر است: حدود - شمال و خاور: بخش آوج شهرستان قزوین. شمال باختر: دهستان بزینه رود بخش قیدار شهرستان زنجان. توضیح بیشتر ...
گویش مازندرانی

رزن در گویش مازندرانی

  • از توابع دهستان تیرستاق نور
فرهنگ فارسی هوشیار

رزن در فرهنگ فارسی هوشیار

  • ‎ پشته ی آبگیر، سبک سنگین کردن، رخت افکندن
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید