معنی رزمایش

فارسی به انگلیسی

رزمایش‌

Maneuver, Manoeuvre

مترادف و متضاد زبان فارسی

مانور

آزمایش، تمرین‌عملیات نظامی، مشق، رزمایش، ترفند، شگرد، حرکات (زیرکی)


تمرین

تکرار، مرور، ممارست، مشق، تکلیف، آشنا کردن، عادت‌دادن، ورزش، آزمایش، رزمایش، مانور، ورزش کردن، ورزیدن، نرم کردن

فرهنگ عمید

مانور

(نظامی) تمرین عملیات جنگی برای آماده‌سازی نیروها و نمایش میزان توانایی آنان، رزمایش،
به کارگیری ترفندهای زیرکانه برای انجام رساندن کاری،
[عامیانه، مجاز] خودنمایی کردن،

معادل ابجد

رزمایش

558

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری