معنی ربودن

ربودن
معادل ابجد

ربودن در معادل ابجد

ربودن
  • 262
حل جدول

ربودن در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

ربودن در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • دزدیدن، ربایش، سرقت، قاپیدن
فرهنگ معین

ربودن در فرهنگ معین

  • دزدیدن، جذب کردن. [خوانش: (رُ دَ) [په.] (مص م.)]
لغت نامه دهخدا

ربودن در لغت نامه دهخدا

  • ربودن. [رُ دَ] (مص) به تردستی و چابکی و حیله از کسی چیزی را گرفتن. (ناظم الاطباء). به زور و سرعت چیزی را از شخصی بردن. (آنندراج) (کشف اللغات) (سروری). بزور چیزی رااز شخصی بردن. (غیاث اللغات) (کشف اللغات) (فرهنگ سروری). ابزاز. (دهار). اختطاف. (منتهی الارب). اختلاس. (دهار) (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب). اختیاب. (تاج المصادر بیهقی). استلاب. اقتلاع. التماع. (منتهی الارب). الماع. (تاج المصادر بیهقی). امتداش. امتراش. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

ربودن در فرهنگ عمید

  • چیزی را با تردستی و چابکی از جایی برداشتن و بردن، در بردن،
    دزدیدن،
    جذب کردن،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

ربودن در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

ربودن در فارسی به عربی

  • اختطف، اسرق، اصبح، حقیبه، خطاف، خطف، مسکه، ملخص
فرهنگ فارسی هوشیار

ربودن در فرهنگ فارسی هوشیار

  • به تردستی و چابکی و حیله از کسی چیزی را گرفتن، به زور و سرعت چیزی را از شخصی بردن. توضیح بیشتر ...
فارسی به ایتالیایی

ربودن در فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

ربودن در فارسی به آلمانی

  • Abstrakt, Ankommen, Bekommen, Kommen, Werden, Entfu. hren, Beutel (m), Sack (m), Sack, Sich aneignen, Sich bemächtigen, Tasche (f), Tüte (f), Usurpieren. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید