معنی رامی، نابل

حل جدول

رامی ، نابل

تیرانداز


رامی، نابل

تیرانداز


نابل، رامی

تیرانداز


نابل

تیرانداز

لغت نامه دهخدا

نابل

نابل. [ب ِ] (ع ص) صاحب تیر. (منتهی الارب). تیردار. (دهار). کسی که با خود تیر داشته باشد. (اقرب الموارد). || تیرساز. (منتهی الارب). تیرگر. (دهار). سازنده ٔ تیر. (المنجد). || تیرانداز. ماهر در تیراندازی. (منتهی الارب). ماهر در تیراندازی. (المنجد) (اقرب الموارد). || زیرک در کار. (منتهی الارب): هو نابل و ابن نابل، او زیرک و پسر زیرک است. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). || ثار حابلهم علی نابلهم، یعنی آتش بلا افروختند بر خود. (منتهی الارب).
- امثال:
اختلط الجاهل بالنابل، برای آشفتگی و درهم آمیختن کار مثل زنند.

نابل. [ب ُ] (اِخ) اقلیمی است از اقالیم افریقائی واقع بین تونس و سوسه. (معجم البلدان). موضعی است بافریقیه. (منتهی الارب).


ابن نابل

ابن نابل. [اِ ن ُ ب ِ] (ع ص مرکب، اِ مرکب) نابل بن نابل. زیرک پسر زیرک.


رامی

رامی. (حامص) چگونگی رام. (یادداشت مؤلف). رام بودن. رجوع به رام در همه ٔ معانی شود.

رامی. (ع ص) تیر و سنگ اندازنده. (آنندراج) (غیاث اللغات). تیراندازنده. (دهار). تیرانداز. ج، رُماه. (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). از دست اندازنده ٔ هر چیز. (ناظم الاطباء).
- رامی الصید، شکارچی و شکارکننده ٔنخجیر. (ناظم الاطباء).
|| تهمت زننده. (آنندراج) (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء). ج، رُماه. (ناظم الاطباء). و رجوع به رام شود.

رامی. (اِخ) (اصطلاح هیأت) نام دیگر صورت برج قوس است. (از جهان دانش) (از التفهیم) (ناظم الاطباء). رجوع به قوس و صور فلکی ص 320 شود.

رامی. (اِخ) رام. رامتین. همان رام عاشق ویس که واضع چنگ است. (از فرهنگ رشیدی). نام شخصی که واضع چنگ بوده و آن سازیست. (برهان) (ناظم الاطباء).
رجوع به رام و رامتین (عاشق ویس - واضع چنگ) شود.

رامی. (اِخ) نام مهندس عرب. وی در سال 1498 م. کنیسه ای (کنشتی) در سرقسطه ساخت و آن دارای رواقی از مس زرد و بسیار جالب توجه است. رجوع به حلل السندسیه ص 117 ج 2 شود.

رامی. (ص نسبی) منسوب است به رامه که شهری است ببادیه. (منتهی الارب). || منسوب است به قریه ٔ رام که نام دیگر رامتین است. (از شعوری ج ص 2 ورق 16). || منسوب است به رامهرمز که شهریست. (از منتهی الارب) (از درهالغواص حریری). (از ناظم الاطباء). || این انتساب تیر و کمان سازی را میرساند. (از انساب سمعانی).

واژه پیشنهادی

رامی

تیرانداز-نابل

فرهنگ عمید

نابل

تیرانداز،
(اسم) [مقابلِ حابل] پود،

معادل ابجد

رامی، نابل

334

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری