معنی رامسس

لغت نامه دهخدا

رامسس

رامسس. [س ِ] (اِخ) نام گروهی از فراعنه ٔ مصر که از سلسله ٔ نوزدهم و بیستم بودند. رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 3 ورامسس اول و دوم و سوم و... در همین لغت نامه شود.


رامسس پنجم

رامسس پنجم. [س ِس ِ پ َ ج ُ] (اِخ) اوزیمارع سخپرنرع. از خاندان بیستم فراعنه ٔ مصر که چهار سال سلطنت کرده است. رجوع به تاریخ مصر قدیم ص 27 شود.


رامسس هشتم

رامسس هشتم. [س ِ س ِ هََ ت ُ] (اِخ) اوزیمارع اوخنامن. از فراعنه ٔ مصر قدیم و از خاندان بیستم که سلطنت کوتاهی داشته است. رجوع بتاریخ مصر قدیم ص 27 شود.


رامسس چهارم

رامسس چهارم. [س ِ س ِ چ َ رُ] (اِخ) پسر و جانشین رامسس سوم از خاندان بیستم مصر که شش سال پادشاهی کرد و نامادری خود را باگروهی از بزرگان که توطئه ٔ قتل پدرش را فراهم کرده بودند بپای میز محاکمه دعوت کرد و آن محکمه متهمان را محکوم کرد. رجوع به تاریخ مصر قدیم صص 25-27 شود.


رامسس دهم

رامسس دهم. [س ِس ِ دَ هَُ] (اِخ) خپرمارع ست پن پتاه. از سلسله ٔ بیستم فراعنه ٔ قدیم مصر که سه سال سلطنت کرد. رجوع به تاریخ مصر قدیم ص 37 شود.


رامسس نهم

رامسس نهم. [س ِ س ِ ن ُ هَُ] (اِخ) نفرکارع ست پنرع. از خاندان بیستم فراعنه ٔ قدیم مصر که نوزده سال سلطنت کرد. رجوع به تاریخ قدیم مصر ص 27 شود.


رامسس یازدهم

رامسس یازدهم. [س ِ س ِ دَ هَُ] (اِخ) من مارع ست پن پتاه. از خاندان بیستم فراعنه ٔ قدیم مصر که 27 سال سلطنت کرد.رجوع به تاریخ مصر قدیم ص 27 و 30 و 32 و 140 شود.


رامسس ششم

رامسس ششم. [س ِ س ِ ش ِ ش ُ] (اِخ) نبمارع میامن. از فراعنه ٔ مصر و از سلسله ٔ بیستم است که سلطنت بسیار کوتاهی داشته است. رجوع به تاریخ مصر قدیم ص 27 شود.


رامسس هفتم

رامسس هفتم. [س ِ س ِ هََ ت ُ] (اِخ) اوزیمارع میامن. از فراعنه ٔ مصر قدیم و از سلسله ٔ بیستم بود که حداقل هفت سال سلطنت کرده است. رجوع به تاریخ مصر قدیم ص 37 شود.


رامسس اول

رامسس اول. [س ِ س ِ اَوْ وَ] (اِخ) سرسلسله ٔ خاندان نوزدهم از فراعنه مصر است (1320-1318 ق.م.) که مدت دوقرن از قرن 14 یا 15 ق.م. در سرزمین مصر فرمانروایی کرده اند. و رجوع به تاریخ مصر قدیم ص 20 و 68 شود.


رامسس سوم

رامسس سوم. [س ِ س ِ س ِوْ وُ] (اِخ) یکی ازفراعنه ٔ سلسله ٔ بیستم مصر (1198-1167 ق.م.) که در عهد او مصریان با گردونهای جنگی در پهنه ٔ کارزار شرکت میکردند. و او آخرین پادشاه بزرگ امپراتوری جدید بشمار میرفت. او بعلت انتخاب فرزندش (رامسس چهارم) بنیابت سلطنت مورد خشم و بیمهری یکی از زنان خود که شاید نامش «تی یی » باشد قرار گرفت. آن زن برای رساندن فرزندش بسلطنت بدستیاری چند تن از بزرگان و سرکردگان توطئه ٔ قتل شوهر خود را ترتیب داد که گرچه این توطئه کشف شد ولی چون درگذشت وی همزمان با کشف توطئه روی داد باحتمال قوی توطئه کنندگان بمقصد رسیده اند و او بامرگ طبیعی درنگذشته است. رجوع به فرهنگ ایران باستان ص 240 و فهرست تاریخ مصر قدیم و رامسس چهارم شود.


رامسس دوم

رامسس دوم. [س ِ س ِ دُوْ وُ] (اِخ) یکی از فراعنه ٔ مصر (1292-1225 ق.م.) که نام وی بخط فینیقی بر روی ظرفی که متعلق بسده ٔ سیزده قبل ازمیلاد است و در شهر گویله از گوری پیدا شده نوشته شده است. و در عهد وی جنگجویان مصری با گردونهای جنگی در پهنه ٔ کارزار شرکت میکردند. او نامی ترین فراعنه ٔ مصر است و آثار شگفت انگیز شهر تاریخی و مخروبه ٔ تیبه پایتخت وی هنوز پای برجاست. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3) (فرهنگ ایران باستان ص 37 و 240). و رجوع به ایران باستان ج 1 ص 51 و 567 و فهرست تاریخ مصر قدیم شود.

حل جدول

معادل ابجد

رامسس

361

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری