معنی رادیو
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(یُ) [فر.] (اِ.) دستگاه گیرنده که صوت را از فواصل دور ضبط و پخش کند.
فرهنگ عمید
(برق) دستگاه گیرندۀ امواج صوتی که بهوسیلۀ برق یا باتری کار میکند،
مرکز فرستندۀ امواج صوتی،
[مجاز] سازمانی که از طریق مرکز فرستندۀ امواج صوتی به پخش برنامههای مختلف میپردازد،
حل جدول
اختراعی از مارکنی ایتالیایی
فرهنگ واژههای فارسی سره
آواپرا
فارسی به انگلیسی
Radio, Radio-, Wireless
فارسی به ترکی
radyo
فارسی به عربی
رادیو، لاسلکی، إذاعه
تعبیر خواب
رادیو دوستی است که فقط حرف می زند ولی گوش شنوا ندارد. نصیحت می کند اما هیچ استدلالی را نمی پذیرد و چه بسا یک سخن را چند بار بگوید اما تعبیر اخلاق و رفتار شما را نمی فهمد و درک نمی کند.چنانچه در خواب رادیوئی دیدید البته هیچ تعبیر ی ندارد چون رادیو چیزی است که همه جا هست و همه کس نوعی از آن را دارد و نمی تواند محور خواب باشد مگر اینکه وضع غیر معمول داشته باشد یا مطالبی غیر متعارف از آن بشنویم. همان طور که گفته شد رادیو دوستی است محب و خیر خواه که فقط گوینده است و زیاد هم حرف می زند ولی به هیچ وجه بد خواه نیست و کلا نظر در اصلاح و بهبود شما دارد. چنانچه در خواب دیدید رادیوئی دارید یا از جائی خریدید و یا کسی به شما هدیه داد با چنین دوست دل سوزی آشنا می شوید، اگر دیدید رادیو را باز کردید و نتوانستید آن را ببندید موجب تیرگی رابطه خود را با آن دوست دل سوز فراهم می آورید و اگر آن را شکستید آن دوست را از دست می دهید و طبعا زیان می بینید. اگر دیدید رادیوی خرابی را تعمیر کردید با آن دوست آشتی می کنید یا چنانچه با همسر خود قهر هستید و روابط تیره ای دارید روابط خود را بهبود خواهید بخشید. رادیو زن هم می تواند باشد چون زن ها نیز زیاد حرف می زنند و نیت بدی ندارند. - منوچهر مطیعی تهرانی
رادیو: شما خبری دریافت خواهید کرد که برایتان بسیار مهم است - لوک اویتنهاو
عربی به فارسی
رادیو , رادیویی , با رادیو مخابره کردن , پیام رادیویی فرستادن
ترکی به فارسی
رادیوض
فرهنگ فارسی هوشیار
بمعنی شعاع دادن، شعاع افکندن، پرتو افکندن که بصورت اسمی و صفتی هر دو بکار می رود
فارسی به ایتالیایی
radio
فارسی به آلمانی
Funken, Radio (n), Rundfunk (m)
معادل ابجد
221