معنی ذوبان

ذوبان
معادل ابجد

ذوبان در معادل ابجد

ذوبان
  • 759
حل جدول

ذوبان در حل جدول

  • آب شدن، گداختن
فرهنگ معین

ذوبان در فرهنگ معین

  • (ذَ وَ) [ع.] (مص ل.) آب شدن، گداختن.
لغت نامه دهخدا

ذوبان در لغت نامه دهخدا

  • ذوبان. [ذَ وَ] (ع مص) آب شدن. ذوب. گداختن. (دهار). گداخته شدن. (تاج المصادر بیهقی). گداز. گدازش. (مهذب الاسماء). || ذوبان شمس. سخت گرم شدن آفتاب. || ذبول. || بی قراری. (غیاث). || واجب شدن حق. (تاج المصادربیهقی). توضیح بیشتر ...
  • ذوبان. (ع اِ) باقی پشم یا موی بر گردن شتر یا اسپ. ذئبان. ذیبان. توضیح بیشتر ...
  • ذوبان. [ذَ] (ع اِ) صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: بفتح ذال معجمه و سکون واو قسمی ازاقسام بحران است. و شرح و معنی آن در ضمن معنی بحران گذشت. || و نیز همین صورت به معنی دزدان و صعالیک آمده است، چنانکه ذؤبان. ذؤب الشعراء. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

ذوبان در فرهنگ عمید

  • گداختن، گداخته شدن،

    سخت شدن گرمی آفتاب،
عربی به فارسی

ذوبان در عربی به فارسی

  • اب شدن (یخ و غیره) , گداختن , گرم شدن
فرهنگ فارسی هوشیار

ذوبان در فرهنگ فارسی هوشیار

  • ‎ (مصدر) آب شدن گداختن، (اسم) گدازش گداز. گداز
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید